جشنواره تئاتر فجر به روایت حواشیالدوله (3)
شب های روشن جشنواره
ایران تئاتر- حسین سینجلی: کاروان جشنواره با استقبال مخاطبان از اجرای گروههای خارجی و مشکل ملالآور تماشاگران با پس لرزه های بلیت ها و کارت های صادر شده ، از ایستگاه سوم عبور کرد.
سومین روز جشنواره تئاتر فجر با حضور پُر تعداد مخاطبان و دوستداران تئاتر در مجموعه تئاترشهر برای تماشای اجرای سه گروه خارجی در حالیکه سرمای هوا نسبت به شبهای قبل کمی بیشتر استخوانها را نوازش میکرد، در کنار رضایت کلی مخاطبان از کیفیت آثار اجرا شده توسط گروههای خارجی حاضر در این دوره، سپری شد.
هنوز به خانه نرسیده بودم که حواشیالدوله پیام داد که فردا صبح خودکار و کاغذ آماده داشته باشم که وقتی تماس گرفت، معطل نشود. بر همین اساس امروز صدای زنگ تلفن را که شنیدم، خودکار به دست، گفتم: الو سلام بگو.
1) مسئله بلیطهای جشنواره آنقدر تکراری و ملالآور شده که هم دلم نمیخواهد راجع به آن حرف بزنم و هم نمیتوانم آن را نادیده بگیرم. وقتی دوستان برگزارکننده گفتند مشکلات بلیطها را برطرف کرده ایم به حرفشان اعتماد کردم ، به سختی برای نمایش های مورد نظرم بلیت گرفتم درست مثل تمامی خبرنگاران و اعضای دو نهاد نقد نویس انجمن منتقدان و کانون منتقدان .
اما از شب گذشته درست مثل سال های قبل روال به منوال مدیریت سنتی بازگشت. دیروز در تالار چهارسو پیش از مهمانان ویژه و ابتدا تماشاگرانی که در بلیطهایشان شماره ردیف و صندلی قید شده بود وارد سالن شدند. بعد با این اطمینان که دیگر کسی نمانده، نوبت به دارندگان کارتهای vip رسید و در آخر هم آنهاییکه بلیطهای خارج از ظرفیت داشتند وارد سالن شدند. هر چند معمولا ورود تماشاگرانی که کارت و بلیطهای خارج از ظرفیت دارند خیلی منظم نیست و عموما هر کی زورش بیشتر است زودتر وارد سالن میشود، این را هم داشته باشید. حالا فرض کنید تماشاگران کیپ تا کیپ در سالن چهارسو نشستهاند و 20 دقیقه از زمان شروع قید شده در جدول گذشته و کماکان تماشاگران منتظر شروع نمایش هستند که ناگهان خانم یا آقایی وارد سالن میشود با بلیطی که روی آن شماره ردیف و صندلی قید شده و میخواهد دقیقا روی صندلی خودش هم بنشیند. انصافا اگر نمایشها تاخیر نداشته باشند آیا مسئولان سالنها اجازه ورود تماشاگر را به سالن میدهند؟! این که دیگه اصلا درست نیست که تماشاگری که به عنوان مهمان ویژه اما به احترام تماشاگر دارای بلیت پس از تکمل ظرفیت بلیت وارد سالن شده و برصندلی نشسته را به خاطر تماشاگر بینظمی که 30 دقیقه دیر از زمان مقرر به سالن آمده از جایش بلند کرد . بدتر اینکه در آستانه شروع نمایش دیگر روی زمین و پله هم جای نشستن نیست. نکته اخلاقی اینکه آهای خانم یا آقایی که بلیط داری و میخواهی به تماشای نمایشی بنشینی، لطفا 30 دقیقه قبل از زمانیکه روی بلیط قید شده در سالن حاضر باش. ظاهرا بعضی با این فرض که قطعا نمایشها حداقل یک ربع تاخیر دارند از خانه به سمت سالنها حرکت میکنند!
2) یکی از اجراهای خوب روز گذشته نمایش «من، سیزیف» از بغارستان بود که در تالار قشقایی اجرا شد. هر چند اجرا با 25 دقیقه تاخیر شروع شد اما خوشبختانه کیفیت کار آنقدر خوب بود که تاخیر اولیه را کسی جدی نگرفت. اما اتفاق باور نکردنی اجرای دیروز در تالار قشقایی حرکت خودخواهانه و غیرقابل توجیه یکی دو تا از همکاران روزنامهنگار و خبرنگارت بود. خیلی جلوی خودم را گرفتم تا حرفی بهشان نزنم. وسط اجرا خانم خبرنگار تئاتر ، در کمال خونسردی چراغ موبایلش را روشن کرده و سعی دارد متنی را که در توضیح نمایش توزیع شده بود را وسط اجرا بخواند. این کار حداقل از تماشاگران حرفه ای حوزه تئاتر بعید است. آن هم در کاری که مشخصا از نور و تاریکی برای فضاسازی بدرستی استفاده کرده.کلا آتیلا پسیانی کارخوبی می کند که قبل از نمایش در سالن انتظار به همه تحکم می کند که گوشی هایشان را خاموش کنند نه بی صدا... فقط خاموش . خلاصه که خیلی خودم رو کنترل کردم و این بار اگر از این موارد ببینم به این فکر نمیکنم که از همکارای تو هستند یا حرفه ای های تئاتر و از خجالتشان درمیام.
راستی شنیدم که تک بازیگر همنی نمایش در پایان اجرا برای قربانیان حادثه پلاسکو به ایرانیان تسلیت گفت .
3) بعد از اجرای بلغارستان در محوطه بیرونی تئاترشهر جمعیت زیادی منتظر اجرای دوم گروه فرانسوی برای آغاز اجرای دوم نمایش خیابانی «جهش» بودند. من هم وقتی شنیدم که خیلی از کار تعریف میکنند، بعد از شنیدن صدای چای داغ و تازه یکی از دستفروشان اطراف تئاترشهر تصمیم گرفتم با صرف یک چای و نبات صبر کنم تا اجرای خیابانی گروه فرانسوی را ببینم. در همین افکار بودم و داشتم دستانم را با لیوان چای گرم میکردم که اجرای «جهش» شروع شد. خیلی خوب بود چون برخلاف کارهای ایرانی و معمول که تماشاگران دور گروه جمع میشوند در این اجرا بازیگران یک جا متمرکز نبودند و با جستهای بلند جای خود را تغییر میدادند و تماشاگرها هم که تعدادشان واقعا کم نبود همینطور به دنبال گروه از این سوی پارک به آن سو میرفتند. خلاصه از طرف من به دوستان دستمریزاد بگو که برای دعوت از گروههای خارجی با دقت بیشتری نسبت به گذشته عمل ککرده اند. حتما میتوانیم هر سال کارهای خوب و با کیفیت در جشنواره داشته باشیم.
4) این یکی دیگه واقعا چشمم را روشن کرد. سردار نقدی معاون فرهنگی سپاه برای تماشای نمایش «خانه ابری» به تماشاخانه ایرانشهر آمده بود. سردار نقدی در طول سال گذشته هم بارها به تماشای آثار نمایشی نشسته است. البته افراد دیگری هم مثل فریندخت زاهدی، سجاد افشاریان، محمود فرهنگ، هوشنگ قوانلو و چند تن از مدیران و سیاستگذاران کمپانیهای خارجی هم به تماشای این نمایش نشستند.
5) از طرف من به سعید خان اسدی بگو خدا قوت. دیروز خیلی جاها دیدمش. کاپشن گرمی پوشیده بود و پر انرژی از این سالن به آن سالن سرکشی می کردو حواسش به همه جا بود. مهمتر اینکه کارهای محیطی وخیابانی را هم دنبال میکرد. خیلیها هم با دیدنش دورش حلقه میزدند و اگر حرفی یا موردی داشتند با او درمیان میگذاشتند. دمش گرم صبورانه حرفها را میشنید.این حضور تنها برای دبیری مقدور است که طبق برنامه ریزی و براساس تعریف اجرایی از پیش اعلام شده کارها را پیش می برد وگرنه با مدیریت "بریم ببینیم چی میشه "واقعا نمیشه اومد بین جمعیت .
6) امیدوارم اوضاع جسمانی بازیگر نمایش «اکسیژن» زودتر خوب بشه. شنیدم دیروز این بازیگر مشهدی نتوانسته در اجرای دوم گروه را همراهی کند و دومین اجرای کارشان در خانه هنرمندان لغو شده است.
7) چراغ های پای ستون های ساختمان تئاتر شهر هم امسال بصورت ثابت تعبیه شده و دیگر برای همیشه شب ها جلوه ای دو چندان به این بنای زیبا میده ، خدا پدر دست اندرکاران این اتفاق زیبا را هم بیامرزاد که شب های تئاتر شهر و جشنواره را روشن کردند.