در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایش دکتر استوکمان

جدال مضحک حقیقت با واقعیت: برنده کیست؟!

ایران تئاتر_علی رحیمی:دشمن مردم را در یک نگاه کلی باید جدال میان حق و باطل تعریف کنیم حتی اگر در بطن نمایشنامه زوایای پنهان زیادی مستتر باشد.با این وجود به هیچ وجه قصد ندارم پایه های این شاهکار را بر آن استوار سازم چراکه تفسیر این جدال تاریخی آنقدر تکراری است که نمی توان راز ماندگاری آن را بدان منتسب کرد.

 وقتی در خصوص دشمن مردم سخن می رانیم باید نگاهمان به نمایش را کمی عمق دهیم حتی اگر محمد ابراهیمیان بر اوراق زیادی از آن خط کشیده و با نگاهی مدرن تر بدان نگریسته باشد.داستان در مورد پزشکی به نام دکتر استوکمان است که مسئولیت کنترل بهداشت حمام های عمومی را برعهده دارد. وی پس از یک کاووش علمی متوجه آلودگی آب مصرفی مردم شهر می شود و در ارتباط با مسئولان شهر از آنها می خواهد تا راهی برای رفع مشکل بیابند. اما وقتی با بی تفاوتی آنها روبرو می شود و حتی عده ای از جمله برادرش که در کسوت شهردار شهر فعال است، را مخالف کار خود می بیند، دست به افشاگری می زند. هرچند مسئولان به واسطه تجهیز به قدرت، ثروت، رسانه، اصناف، و ... ، به راحتی بر افکار عمومی مستولی می یابند، دکتر استوکمان طرد می شود.

بی شک تفکر بر چرایی این جهت گیری همان شاخصی است که  این نمایشنامه نروژی را به یک شاهکار بدل نموده است:

در حقیقت ایبسن در «دشمن مردم» به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا مردم حاضر به پذیرش حقیقتی با این عظمت که مستقیما با سلامتی آنها-به عنوان یکی از اولین نیازهای آدمی برای حیات (طبق هرم سلسله مراتبی مازلو)- مرتبط می باشد، نمی شوند؟  

وی برای پاسخ به این پرسش داستان خود را در جدال میان حقیقت با واقعیت استوار می کند و تلاش دارد پرده از یک نوع کنش و واکنش دیالکتیکی که وزن خود را بر ساختارهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... در طول تاریخ انداخته است، بردارد.

او برای شرح موضوع، دو برادر را که تفکرات هر کدام بر  یک پارادایم خاص مجهز است، به جان هم می اندازد.

دکتر استوکمان بر پایه داشته های روشنفکرانه خود، اعتقاد دارد باید حقیقت را پذیرفت و برای مقابله با خطر آلودگی آب که می تواند به مرور مردم شهر را به مخاطره بیاندازد افشاگری کرد. در مقابل تفکرات برادرش بر واقعیت ها پایه ریزی شده است. عقیده او بر این است با توجه به اینکه مردم شهر پول لازم برای بازسازی وضعیت موجود را ندارند و در صورت افشای آلودگی آب، شهر توریستی آنها با خطر عدم ورود توریست که به منزله حذف درآمد مردم است روبرو می شود، نباید افشاگری کرد.

جدال دو برادر هنگامی که در ترازوی منطق قرار گیرد و  پیش فرض ها و باورهای ذهنی بر آن قالب نگردد، ترسیم تصویری از یک جدال به واقع مضحک است که براحتی و با کمی تامل و تدبر می توان بر آن فائق آمد. دو برادر می توانند دور یک میز بنشینند و خیلی ساده با یک برنامه ریزی مدون چندساله هر دو به آنچه در نظر دارند برسند، اما نگاه خودخواهانه، سلیقه ای، عدم توجه به حاشیه ها و ... عاملی می شوند تا این دو در دوجبهه کاملا متفاوت قرار گیرند. جدال به ظاهر مضحکی که با مرور بر درگیری های میان اندیشمندان، صاحب نظران، مسئولان، دولتمردان و ... در سراسر جهان نیز می توان ردپای ملموسی از آن یافت.  

در حقیقت پیام ایبسن را باید در همین یک جمله خلاصه کنیم:  زندگی ما محصور است در جدال مضحک میان واقعیت های درست و حقایق درست. جدالی که دو طرف درگیر در آن پیرامون را در چارچوب مفروضات، پیش دانسته ها و پیش فرض های خود درک و تحلیل می کنند و هیچ یک هم نه راه را اشتباه می روند و نه ظالم هستند. فقط از یک زاویه خاص موضوع را کنکاش می کنند و همین نگاه خاص و یک طرفه، حرکت هر دو را در جبهه باطل می گذارد و «حق» جبهه ای می شود که زیر خروارها خروار خودخواهی، بی منطقی، عدم تامل، عدم تعامل، عدم شکیبایی و ... مدفون می ماند و بی شک جمله ارزشمند دکتر استوکمان در آخرین صحنه نمایش که عنوان می کند: «هر کس تنهاتر است قوی تر است» با این مضمون درک بهتری می یابد.

انتخاب چنین نمایشنامه ای از سوی علی پویان را در وهله اول باید به فال نیک بگیریم. بی شک به تصویر کشیدن چنین موضوعاتی برای جامعه ما که به سمت تعالی و پیشرفت در حرکت است، می تواند گره کور بسیاری از مشکلات و معضلات پیش پای مسئولان، دولتمردان، اندیشمندان و ... را باز کند. هرچند این کارگردان با تجربه در اجرا چندان موفق ظاهر نشد و نتوانست آنگونه که باید و شاید تفکرات این نمایشنامه نویس نروژی را به منصه ظهور در آورد.

ما در این نمایش با دو گروه خاص روبروییم:

گروهی که بر حقیقت تاکید دارد و گروهی که پا را در کفش واقعیت کرده است. شالکه این نمایشنامه بر پایه همین مسئله شکل گرفته است اما در عمل کارگردان هیچ تلاشی برای نمایش این فاصله نکرد و تماشاگر نه در دکور، نه در میزانسن و نه در بازی این فاصله را درک نکرد و به جای آن، درگیر حاشیه هایی همچون نقش قدرت، رسانه، اصناف و ... در جهت دهی به افکار عمومی شد که اگرچه در اثر ایبسن جای ثابتی دارند، اما اصل نیستند.

از سوی دیگر ما در نمایش کاملا دیالوگ محور دشمن مردم، درام را به مفهوم صحنه ای آن نمی بینم و تماشاگر را با تصویر جذابی روبرو نشدتا رحجان بین درام صحنه ای بر درام رادیویی برای وی درک شود. در این نمایش تماشاگر با انبوهی از دیالوگها روبروست که بازیگران از انتهای صحنه، یک به یک برمی خیزند به زبان می آورند و جای خود را به بازیگران دیگر می دهند.

در خصوص بازی بازیگران نیز شاید مهمترین و عجیب ترین حادثه تفاوت در بازیگران اعلامی گروه نمایش از سوی تیوال و بازیگران واقعی صحنه است. با مراجعه به تیوال برای دریافت بلیط تماشاگر با بازیگران مطرحی چون اصغر همت، محمدرضا شیریفی‌نیا، گلچهره سجادیه، محمد ساربان، خسرو احمدی، سیامک انصاری، مارال فرجاد، بابک قادری و کیاندخت کیانفر روبروست اما وقتی به تماشای اثر می نشیند با بازیگرانی همچون ایوب آقاخانى، بهرام ابراهیمی، نورالدین جوادیان، کوروش زارعی، محمد ساربان، آذر سماواتی، عباس شادروان، علی عبادت طلب، جلیل فرجاد، نادیا فرجی و بابک قادری روبرو می شود که این مسئله در جای خود قابل تامل بود، حتی اگر عمدی در کار نباشد.

در نهایت نمایش دشمن مردم را باید یک اتفاق خوب و ارزشمند بدانیم که تامل بیشتر بر اجرا می توانست تلنگر خوبی به تماشاگران بزند.

 

 




نظرات کاربران