گزارش ایران تئاتر از حضور هنرمندان در شبکههای اجتماعی
نوشتن، یگانهترین و ماندگارترین ردپای بشر در جهان هستی است
تولد هنرمندان تئاتر و سینما، اخذ درجه دکترای افتخاری بهرام بیضایی و... ازجمله مباحث موردتوجه شبکههای اجتماعی هنرمندان در چند روز گذشته است.
به گزارش ایران تئاتر، بخش فعالیت هنرمندان در شبکههای اجتماعی که با توجه به اهمیت شبکههای مجازی برای هنرمندان و مردم فعالشده، راهی است برای ارتباط مستمر و دوطرفه با مخاطبان ایران تئاتر. این بخش همواره سعی دارد تا فعالیت هنرمندان تئاتر را در اینستاگرام و تلگرام زیر ذرهبین قرار دهد و از میان تمامی پستهایی که در طول هفته منتشر میشوند، برجستهترین آنها را در اختیار مخاطبان قرار دهد. در ادامه به پستهای برگزیده چند روز گذشته که به هنرمندانی همچون مهدی سلطانی، هنگامه قاضیانی، حبیب رضایی، پانته آ پناهیها، الهام کردا و... اختصاص دارد، پرداختهایم.
به حقیقت پیوستن آرزوی پاک و کودکانه یک پدر
هنگامه قاضیانی بازیگر نمایشهای «کالیگولا»، «در انتظار گودو» و «آکواریوم هوا» با انتشار یادداشتی در اینستاگرام خود تولد آقای بازیگر را تبریک گفت. او در متن این یادداشت نوشت: «امروز تولد کسی بود که تولد مرا در هنر پدر بود. پدرم وقتی شوق مرا به بازیگری کشف کرد همیشه دوست داشت و آرزو میکرد که من با آقای انتظامی در فیلمی بازی کنم.
دل این پدر آنقدر کودک و پاک بود که آرزویش و خیالش حقیقی شد و بعد از چندین تست بازی بالاخره به دفتر فیلمی در یوسفآباد دعوت شدم. بانو جان من مهری شیرازی در تست فیلم زندان زنان مرا دیده بود و معرفی کرده بود. ناامید نبودم اما تصور انتخاب شدنم توسط آقای بازیگر سینمای سرزمین کهن کمی دور از باور بود. رویاهایم، خیال من و پدرم، شیدایی و شوقم برای هنر «بازیگری حقیقی» به حقیقت پیوست و در فیلم ارزشمند و شریف «سایهروشن» اثر حسن هدایت اولین بار حضور متکثر را در فلسفه وجودیم تجربه کرد.
تولدت مبارک استاد مسلم من. من خوشبخت بودم که با شما راهم را آغاز کردم. در تمام این ١٧ سال بر سر قولی که به شما دادم ماندم. اولین روز که مقابل دوربین قرار گرفتم به نام خدا را از شما شنیدم قبل شروع هر پلان و به من گفتید قول بده فرهنگ و معلومات همیشه مادر هنرت باشد. به راه درست و شرافت کاری که شما بازیگران حقیقی آن دورهها پایبند بودید پایبند ماندم و خواهم ماند. شاگرد همیشه شما، هنگامه قاضیانی، 31 خرداد ٩٦»
نوشتن، یگانهترین و ماندگارترین ردپای بشر در جهان هستی است
حبیب رضایی بازیگر و مشاور کارگردان نمایشهای «مانیفست چو»، «روایت ناتمام یکفصل معلق» و...، با انتشار پستی به بهانه درجه دکترای افتخاری بهرام بیضایی نوشت: «استاد بیبدیل جناب بیضایی، قطعاً یکی از انگشتشمارترین سلاطین و غولهای عرصه قلم است تا ابد. به بهانه درجه دکترایی که به حضور در دستان ایشان مفتخر شده: «نوشتن، یگانهترین و ماندگارترین ردپای بشر است در جهان هستی» این شعار کنفرانس جهانی فلاسفه در قرن 21 بود که در سال 2004 برگزار شده. میشود اصلاً مهم نباشد که چه کسی یا کسانی این عبارت را گفتند... میشود اصلاً فراموش کرد که خداوند به قلم، قسم یاد کرده...میشود به یاد نیاورد که همه دانشمندان؛ محققین و حتی پیامبران خدا، وقتی حرفهایشان سندیت پیدا میکند که جایی نوشته شود! میشود اصلاً توجه نکنیم که حافظ یا مولانا یا شکسپیر یا همه بزرگان، اگر نمینوشتند، الان ما چه جهانی میداشتیم... میشود این اصل را بیاهمیت فرض کرد که ثابت کردهاند، نوشتن حتی از آتش هم برای انسان فرآیند خلاقانهتر و بینظیرتری بوده است... چون آتش در طبیعت بوده ... سادهترین شکلش صاعقه است. فقط باید در اختیار قرار میگرفته... حتی تکلم و حرف زدن، امروز معلوم شده در دیگر موجودات نیز کاملاً وجود داشته و دارد...اما نوشتن، نهتنها در طبیعت نمونهای ندارد بلکه از هر فعل دیگری انسانیتر است.
میشود امروز روز، روزمرگی را علم کرد و هزار نیاز واجبتر و شاید در لحظه، حیاتیتر را ردیف کرد و ثابت کرد: ...ایبابا دلخوش سیری چند؟ نوشتن هم شکم سیر و دل خجسته میخواهد... و شاید خیلی بهتر میشود اگر همه «میشود» های بالا را با علامت سؤال خواند... درهرحال برای نگارنده،«نوشتن» مثل یک قول و قرار و پیمان ازلی ابدی میماند...
یک «اتفاق» یا یک «زایمان» یا یک «ثبت» است بر جریده عالم... یا خلاصه یک ردپایی که وقتی جایی جا میگذاری دیگر به بودن و نبودن تو وابسته نیست.
به نظرم خیلی خوشبخت هستند و البته بیجانشین، کسانی که بیشتر و بهتر از حرف زدن (که باد هواست)، میتوانند بنویسند... همینطوری خواستم یادمان بماند که به نوشتههای واقعی، اعتنا کنیم و اهلقلم را، آنهایی که به سرزمین کلمات حرمت مضاعف میبخشند، روی سر بگذاریم همین.»
جشن تولد فرهاد، پسر هاشم در پشتصحنه سریال «شهرزاد»
مهدی سلطانی بازیگر نمایشهای «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان»، «پدرخوانده ناپلی»، «حضرتوالا» و... که این روزها مشغول بازی در فصل دوم سریال «شهرزاد» است، با انتشار تصویری تولد مصطفی زمانی، همبازیاش در این سریال را تبریک گفت و نوشت: «هاشم و پسرش و همسرش در پشتصحنه فصل دوم «شهرزاد». 30 خرداد تولد مصطفى عزیز مبارک.»
رفاقت و مشتیگری و انس کم است
سام قریبیان بازیگر نمایش «داستان یک عذرخواهی از آقای امانوئل» که سال گذشته به همراه شبنم قلی خانی و مارال فرجاد در این نمایش به ایفای نقش پرداخت، عکسی از پدرش در فیلم «ردپای گرگ» و دیالوگی خاطرهانگیز از این فیلم را در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت: «سلام به عالم عشق و معرفت. دوری من شما به درازا و زخم و چرک کشیده است. رد و سایه شما را زحمت بسیار کشیدم تا پیدا کردم. وقتی خبر حبس شما را شنیدم که خود به حبس بودم و حزن روی حزن آمد؛ اما در وقت حبس من، شما آزاد شده بودید و «شما خواسته» کسی نباید به سراغ شما میآمد. این از دل سنگ و جان رعنای شما میآید که شاگردی مثل شما برای من فخر است. غرض از این ورود به خلوت شما، خواستهای دارم که اگر برآورده کنی مردانگی کردی که بیراه نیست و در شما سراغ داریم. من گرفتار بیماری بیعلاجم که خداوند درد همه را علاج است. خوش آمد شما را به عروسی پسرم که اسمش را رضا صدا میزنم در همین پاکت گذاشتهام، نام شما را بر پسرم گذاشتم که همیشه شما را صدا بزنم.
در این دمادم آخر عمر که اجل زنگ ما را میزند اگر عروسی پسرم را ببینم گل از چرکم وا میشود و میخواهم هر آنچه طلب شما از من که حساب کردنی نیست و قدم و قلمی ندارد و قدر دارد، به آب بیندازید و فراموش کنید. به تهران بیایید که دست و دل من سخت نیازمند شماست.
حالا من دست در گردن شما عکسی به یادگار بگیرم. رفاقت و مَشتیگری و اُنس کم است، بیا داستان را از ما هم بشنو. اگر یاری کنی و دست در دست شما با بوی شما جان بدهم که چه گوارا باشد به شما جان دادن. اگر ورود شما مقبول افتاد، ورود به تهران به این نمره تلفن فرمایید که با صدای شما در تهران باصفا شویم.
ما گرفتار هم بودیم و هنوزم گرفتاریم. طلب شما از من یک حبس است که پرداختی ندارد. نه حبس شما نه معرفت حبس شما، ما که عشق را به شما بدهکاریم. فقط شما به حبس نبودید، ما هم زندان حزن حبستان شدیم.
عرضم را در تهران به شما میگویم نه در کاغذ، باید کاری برای این جان سوخته انجام دهی که این انجام فقط به دست شماست. دختری دارم که سن غیبت شما را دارد. به غیرت شما نیاز است و به اینکه شما همیشه محرمید. بیایید، من زمین گیر و دست به دیوارم. غیرت شما را رخصت.
پ.ن: یاد منوچهر حامدی به خیر که این متن را با صدای خود جاودانه کرد. سکانس اسبسواری جناب قریبیان در میدان فردوسی (بدون آنکه خیابان بسته یا کنترل شود) لابهلای ماشینها بهیادماندنی است. فیلمی از مسعود کیمیایی و فیلمبرداری محمود کلاری تهیهکننده مرتضی شایسته عکس از عزیز ساعتی. محصول زمستان ١٣٧٠. 26 سال پیش آقای کیمیایی متنی نوشتند که نتیجه آن را بهوضوح امروز میبینیم: رفاقت و مشتیگری و انس کم است!»
عشق ورزیدن در کورهای که هنوز خنک نشده!
پانته آ پناهیها بازیگر نمایشهای «نامههای عاشقانه از خاورمیانه»، «کالیگولا» و...که جایزه بهترین بازیگر را از جشن بازیگر خانه تئاتر توانست دریافت کند، با انتشار پشتی در اینستاگرام خود نوشت: «وقتى آجرهاى در این کوره برداشته میشود، بعد از دو هفته کار طاقتفرسا، صورت و انرژى ثریا جان کیانى دیدنی است که عین بچهها ذوق دارد براى دیدنش و همچنین دلهره و یکچیز عجیبى در نگاه و بدنش است که نمیشود توصیفش کرد چون ممکن است در کوره باز شود و خیلی از آنها ترکخورده باشد. آن موقع است که عرقریزان تا کمر در کورهای که هنوز خنک نشده فرو رفته و با ذوق غریبى بچههایش را در میآورد بیرون! دونه دونه و بااحتیاط غریبى!
کاش همه ما به زحماتمان از هر نوعى: بچههایمان، چیزى که ساختهایم، زندگیمان، موفقیتهایمان، دوستیهایمان و حتى شکستگیهایمان همینجور عشق بورزیم!»
فقط چند لحظه خودمان را جای دیگران بگذاریم
الهام کردا که این روزها در حال بازی در نمایش «شنیدن» به کارگردانی امیررضا کوهستانی است با انتشار پستی درباره کمبود مهر و محبت در جامعه امروز نوشت: «دهه شصت، سالهایی که جنگ بود، گویا عدهای از خانمها از دختران این مرز و بوم، داوطلبانه با جانبازان جنگی ازدواج میکردند و خیلی هم عاشقانه و خیلی هم از ته قلب و اعتقادشان. من نمیدانم آنها به چه فکر میکردند و ایدئولوژیشان چه بوده، اما میدانم که یک زن باید در عمق وجودش عاشق شود که بتواند این کار را بکند.
در دورهای زندگی میکنیم که آدمها، سالمترینهایمان از نظر روحی و جسمی -حتی-نمی توانیم همدیگر را به شکل تمام و کمال قبول کنیم. دوستیهایمان پر از خودخواهی است. کنار هم بودنمان پر از توجهطلبی است و آنقدر هم مطمئن در این رابطهها خودمان را محق میدانیم که در مقابل هر انتقادی سد میشویم. نمیدانم این عکس به این چیزهایی که گفتم چه ربطی داشت. نمیخواهم بگویم که از خودمان برای همدیگر بگذریم. فقط دلم میخواست بگویم در رابطه، دوستی و رفاقت، ارتباط با مادرها و پدرهایمان، بچههایمان، همشهریهایمان، کمی فقط خودمان را جای آنها بگذاریم. اینطوری شاید دیگر بهعنوان عصبانیترین مردم جهان شناخته نشویم.»
شکوهِ آدمهای واقعی با فاصله دوستداشتنیتر از نو گری های اغراقآمیز
صابر ابر بازیگر نمایشهای «کرگدن»، «کالیگولا» و «سه جلسه تراپی» درباره تجربه دوستی و معاشرت با آدمهای خالص و واقعی نوشت: «اگر کسی را در زندگی میشناسید، که عده مشخصی را برای معاشرت انتخاب کرده، از دعوتهای اجباری در مهمانیهایش پرهیز میکند، وقتِ جکهای بامزه میخندد، جمعهای مجزا برای معاشرتهایش دارد، یک روزهایی که به او زنگ میزنید تا حالش را بپرسید جواب نمیدهد و خودش دیرتر زنگ میزند و بابت جواب ندادن توضیحات دروغی نمیدهد و فقط میگوید: آن وقع نشد جواب بدم! اگر کسی را میشناسید که وقتی از او میپرسید که فلان سریال تلویزیون یا برنامه را دیدی؟ بدون فکر میگوید، آره!
از آنهایی که مابقی غذایشان را از رستوران گاهی هم برای فردای خودشان نگه میدارند و فقط به فکر کارِ خیر نیستند. اگر کسانی را در زندگی میشناسید که واقعی هستند، شما خوشبختی را تجربه کردهاید! شکوهِ آدمهای واقعی با فاصله دوستداشتنیتر از نوگری های اغراقآمیز است.»
بعد از ۵ سال دوباره با «گروتسکی»
هوتن شکیبا بازیگر نمایشهای «مرگ هوتن»، «مترسک»، «دن کامیلو»، از انتشار فیلم تئاتر نمایش «گروتسکى بر تبارشناسى دروغ و تنهایی» خبر داد و نوشت: «چند سال پیش (حدود ٥سال پیش) توى این اجرا کلى خاطره بهجا گذاشتم. با یک گروه خوب و باحال و خوش انرژى. کلى زندگى کردیم و کیف کردم و رفاقت کردیم. نمایش گروتسکى بر تبارشناسى دروغ و تنهایى کارى از سجاد افشاریان، این اجرا را الان میتوانید بهصورت فیلم ببینید.»
پشت هر موفقیت پایدار، تلاش طاقتفرسایی وجود دارد
حسین سلیمانی بازیگر نمایش «ترن»، عکسی از خودش به همراه فاطمه معتمد آریا منتشر کرد و نوشت: «میگویند روزی یک نقاش بزرگ در عرض سه دقیقه یک نقاشی کشید و قیمت هنگفتی بر روی آن گذاشت. خریدار با این قیمتگذاری مخالفت کرد و این قیمت را برای سه دقیقه کار، منصفانه ندانست. نقاش بزرگ در پاسخ او گفت: این کار درواقع در سی سال و سه دقیقه انجامگرفته، سی سالی که به آموزش و پیشرفت فردی و تجربه اندوختن گذشت و تو ندیدی بهاضافه این سه دقیقه که تو دیدی. برخی افراد گمان میکنند که افراد موفق از خوششانسی، استعداد ذاتی، یا نعمت الهی خاصی برخوردارند، اما در واقع پشت هر موفقیت پایدار، مدتها تلاش طاقتفرسا وجود دارد.»
تجدید یک خاطره 16 ساله
سپند امیرسلیمانی بازیگر نمایش «فراموش نامه» که این روزها در حال بازی در فیلم «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی است، تصویری از این فیلم منتشر کرد و نوشت: «سال ٦٥ در تلهتئاتر «اقدام به قتل» و سال ٧٩ با فیلم «نان و عشق و موتور هزار» شانس همکارى با ابوالحسن داوودی را داشتم و مجدد این شانس نصیبم شده و چه عالى که افتخار کنار رضا عطاران عزیز بودن هم نصیبم شده، جواد جان عزتى رفیق قدیمى درجهیک، مهران خان احمدى دوستداشتنی و خانم سارا بهرامى که بهشدت خوشاخلاق و مهربان هستن و خانم شهره لرستانى.»