بررسی فعالیت تماشاخانههای دولتی تهران در شش ماه نخست سال 98 شماره 4
پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر؛ میزبان 5 نمایش

پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر؛ میزبان 5 نمایش 2

پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر؛ میزبان 5 نمایش 3
ایرانتئاتر: طی سلسله گزارش هایی از فعالیت مجموعه های نمایشی و تماشاخانه های دولتی تهران در شش ماه نخست سال؛ قصد داریم عملکرد این مراکز را در زمینه هایی مرور کنیم. در چهارمین گزارش از این مجموعه به مرور فعالیت های پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر می پردازیم.
مجموعه ها و سالن های تئاتری هر یک چه شاخصه هایی را در عرصه ارائه و معرفی هنرهای نمایشی بروز می دهند و مرور فعالیت های مراکزی از این دست چگونه میتواند تصویری از چند و چون تولیدات نمایشی در یک بازه زمانی مشخص را به دست دهد؟ سهم هر یک از این مراکز در فرصت دادن به هنرمندان و گروه های نمایشی نسل های مختلف به چه میزان بوده و هر یک تا چه اندازه به ارائه تولیدات طیف های مختلف فعالان تئاتری توجه داشته اند؟ ایران تئاتر طی سلسله گزارش هایی از فعالیت مجموعه های نمایشی و تماشاخانه های دولتی تهران در شش ماه نخست سال؛ قصد دارد عملکرد این مراکز را در زمینه های یاد شده مرور کند. در چهارمین گزارش از این مجموعه به مرور فعالیت های پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر می پردازیم.
آنچه که امروزه با نام تئاتر شهر تهران زبان زد خاص وعام است و به عنوان تنها مرکز تئاتر حرفه ای کشور مشهور شده است و اهل فرهنگ و هنر برای این ساختمان قدیمی و ویژه ارزش و جایگاه بخصوصی و ویژه ای قایل هستند؛ ساختمانی است مدور و استوانهای زیبا در محلی که در امتداد یکی از قدیمیترین خیابانهای شهر تهران و در تقاطع دو خیابان انقلاب و ولی عصر(عج) در ضلع غربی پارک دانشجو در چهار راه ولیعصر بنا شده است. گفته می شود که تئاتر شهر تهران شباهت ظاهری بسیاری با ساختمان تالار تئاتر بکمن در محل انستیتو تکنولوژی کالیفرنیای کشور آمریکا دارد به طوری که شباهت ها در معماری و ساخت آن این دو مرکز را دو قلوی معماری تئاتری نامیده اند.
اصغر کاشیتراش اصفهانی سال 1388 در گفت و گو با سایت ایران تئاتر می گوید: سال 1349 از شهرهای مختلف هنرمندان کاشی کار برای گرفتن پروژه کاشی کاری تئاترشهر به تهران آمدند و به دلیل اینکه پدر من کاشی کاری کاخ گلستان را انجام داده بود و با کار او آشنا بودند این پروژه به من محول شد. سپس با ویکتور بابایان، رئیس شرکت ساختمانی مقاطع کاری به ساز نو، فرزند مهندس بابایان که بانک ملی شعبه سبزه میدان را ساخته بود قرارداد بستم که اتفاقا کاشی کاری آنجا نیز به عهده پدر من بوده است. طرح اصلی کاشی کاری توسط امیرعلی سردار افخمی به من داده شد و در کارگاه عباس نحوی پور در تهران قالب ریزی و ساخته می شد و با اختیار عملی که به من داده شده بود کار را آغاز کردم. نام نقش هایی که برای کاشی کاری تئاترشهر استفاده شد هشت ضلعی، اسبر و پا باریک است.
کارگاه نمایش در 14 خرداد 1348 به سرپرستی بیژن صفاری و مدیریت عباس نعلبندیان کار خود را آغاز کرد که هدف آن کمک به نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و طراحان برای خودآزماییها و تجربههایی خارج از محدودیتهای متداول حرفه نمایش بود.
شیوه کارگاهی به عنوان یک اتفاق تازه در تئاتر ایران از سال 48 و با راهاندازی کارگاه نمایش در ایران متداول شد؛ در این شیوه بازیگر از بدو ورود به سالن تمرین، لباس کار میپوشد و به تمرین بدن و بیان میپردازد و مدام در حال اتود کردن است.
فعالیت کارگاه نمایش پیش از انقلاب به سه مقطع خاص تقسیمبندی میشود؛ اول، از سال 48 که سال آغاز کارگاه است. دوم سال 48 تا 52 که سال اوج سازندگیها و تجربیات مفید است که از سال 52 تا 55 این فعالیتها به اوج شکوفایی خود میرسد. سوم از سال 55 که شاهد افول در آثار هستیم که در نهایت در سال 57 این فعالیتها با آغاز انقلاب تعطیل میشود و از ابتدای سال 58 کارگاه نمایش رسماً تعطیل میشود.
آربی آوانسیان(گروه بازیگران شهر)، اسماعیل خلج(گروه کوچه) و شهرو خردمند و ایرج انور(گروه تجربی) به عنوان سرگروههای اصلی کارگاه نمایش بودند که از سال 48 تا 58(تعطیلی رسمی این کارگاه) فعالیت میکردند و پس از خروج گروه تجربی، گروه اهرمن به سرپرستی آشور بانیپال بابلا جایگزین گروههای اصلی شد.
آتیلا پسیانی که از سال 52 و 16 سالگیاش با کارگاه نمایش از نزدیک آشنا شده بود؛ پلی است بین کارگاه نمایش و نسل امروز که تمام تجربیات و آموختههای آن دوران را به جوانان امروز منتقل کرده است. او به همین منظور با توجه به ارادتی که به کارگاه نمایش داشت، از سال 68 گروه تئاتر بازی را به منظور ارائه آثار تجربی راهاندازی کرده و در سال 83 موفق میشود در بیغولهای در تئاترشهر که یک مکان متروک بوده، یک بار دیگر کارگاه نمایش را راهاندازی کند؛ این کارگاه هم پس از دو سال به دلایلی معلوم از حیطه اختیار پسیانی خارج میشود.
کارگاه نمایش تئاترشهر که با نظارت آتیلا پسیانی بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر کشورمان پس از سالها تعطیلی دوباره تاسیس شد؛ با اجرای نمایش زمین صفر به کارگردانی او از آبان ماه سال 1383 رسماٌ فعالیت خود را آغاز کرد و مکانی برای اجرای آثار نمایشی تجربی شد. ساخت کارگاه نمایش در تابستان سال 1383 توسط آتیلا پسیانی پیشنهاد شد و با پیگیری های حسین پارسایی و همت علی صفری معاون فنی و پرسنل تئاترشهر، برای اجرای آثار نمایشی محیا شد. با بهره برداری از کارگاه نمایش تئاترشهر، یک مکان اختصاصی برای کارگاههای تئاتر ایجاد شــد و آثار نمایشی با مختصات تئاتر تجربی و امکانات اندک، امکان اجرای عمومی پیدا کردند. این مکان نیز پس از بازسازی مجموعه تئاترشهر دارای اتاق فرمان مجهز به امکانات موجود در تئاتر کشور و در هر اجرا پذیرای 40 تماشاگر شد. محمد بهرامی درخصوص کارگاه نمایش و چگونگی شکل گیری آن می گوید: محسن شاه ابراهیمی سازه هایی سبک و در عین حال مقاوم و متناسب با معماری تئاترشهر را طراحی کرده بود که در پشت بام قرار داشت و برای تمرین گروه های نمایشی و آرشیو لباس و آکساسوار مورد استفاده قرار داشت که به بهانه فشار به ساختمان تخریب شد؛ این درحالی است که به گفته محسن شاه ابراهیمی شاید کل وزن این سازه ها به سه تن نیز نرسد. بنابراین، آرشیو لباس که در راهرو منتهی به تماشاخانه قشقایی قرار داشت به کارگاه نمایش تبدیل شد.
کارگاه نمایش در آبان سال 94، پس از بازسازی و با نمایش فولاد هرگز زنگ نمی زند به نویسندگی سیروس همتی و کارگردانی زری اماد از آثار راه یافته به بخش نهایی پانزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت با حضور مدیرکل هنرهای نمایشی، حسین مسافر آستانه، محمود عزیزی و تعدادی از هنرمندان با نام پلاتو اجرای تئاتر شهر به صورت مجدد فعالیت خود را آغاز کرد.
لازم به ذکر است، کتاب کارگاه نمایش نیز در سال 86 ا پژوهشگری حمیدرضا ریشهری در 3 فصل تنظیم شده که عبارت است از: پیش از کارگاه نمایش، کارگاه نمایش، و پس از کارگاه نمایش.
در سه ماه دوم سال 98؛ پنج نمایش در پلاتو اجرا به روی صحنه رفته است؛ زیرا در 3 ماه نخست سال 98 هیچ اجرایی در این پلاتو به صحنه نرفته و فقط در فصل تابستان پلاتو اجرا فعالیت داشته است که هر 5 اثر نمایشنامههایی ایرانی داشتهاند. از این 5 اثر، کارگردانهای 2 اثر نویسندگی آثار را نیز برعهده داشتهاند(درمیان آبها سامره رضایی و آب و دیگران علیرضا ناصحی) و 3 نمایش دیگر نویسنده و کارگردان متفاوت بودهاند(آنکس که نیامد میداند نوشته زهره غلامی و کارگردانی و ژاله کاظمی، تصعید نوشته ناهید وثیقی و مصطفی اوصانلوی و کارگردانی محمد صاحبی و باد که مینویسد نوشته آرش عباسی و کارگردانی سیاوش جامع). در شش ماهه نخست سال 98 در پلاتو اجرا کارگردانی 3 اثر را مردان و 2 اثر را زنان بر عهده داشتهاند. در ادامه به بررسی این آثار از جنبههای مختلف میپردازیم. فروش پلاتو اجرا در 3 ماه دوم سال 98 و با 5 اثر نمایشی(فروش نمایشهای آب و دیگران، آنکس که نیامده میدتند و باد که مینویسد اعلام نشده)؛ 11 میلیون و 310 هزار تومان و با مجموع 763 مخاطب میباشد.
آب و دیگران؛ جنگ بر سر آب
«آب و دیگران» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا ناصحی از 9 تا 28 تیر به مدت 45 دقیقه در پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر اجرا شد. عروسکگردانهای این نمایش که در فستیوال ایشارا در دهلی هندوستان نیز به صحنه رفته؛ هما خداجوی، مرجان نامور آزاد، فرشادفرهادپور، مرتضی فرجی، مرتضی حسینی امیر نقدعلی و علیرضا ناصحی بودند. مسلم رضایی طراح نور و محمدرضا محبی طراح پوستر این نمایش بودهاند. در خلاصه نمایش آمده: آقای کف پا دنبال آب برای میگردد اما بر سر آب جنگ در گرفته است. آب و دیگران نمونهای از نمایش جادوی عروسک، شئ و پارچه است. در این نمایش از اشیائ مختلف و حتی بخشهایی از اعضای بدن اجراگران مانند کف پا و زانو در قالب شخصیتها استفاده شده است. در آب و دیگران ضرورت حیاتی آب و چالش های انسانی، زیستمحیطی و در نهایت سیاسی ناشی از کمبود آن در جهان و تاثیرش بر روابط انسانی طرح شده است. نمایش به مضامین فاجعهآمیزی مانند مرگ عشق، مرگ گل و طراوت و دوستی، جدال قدرت ها و سواستفاده از آن و نهایتا جنگ با لحنی شاد اشاره دارد. «آب و دیگران» جایزه بهترین ساخت عروسک و عروسکگردانی و همچنین جایزه نمایش منتخب آرای مردمی بخش نوجوانِ بیست و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان را از آن خود کرده بود. این نمایش همچنین نامزد دریافت جایزه در بخش کارگردانی سال، موسیقی و نمایشنامه در همین دوره از جشنواره شده بود. علیرضا ناصحی متولد 1352 و کارشناس نمایش با گرایش بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است. شهرزاد(امیر دژاکام)، آزمون(رضا حداد)، و دیگر پهلوانی نبود(ایمان افشاریان)، سلام سلام من گرگم(ایمان افشاریان)، شاتره(ایمان افشاریان)، کنار شیر آتشنشانی(فرهاد ناظرزاده کرمانی)، خشم شدید فیلیپ هوتس(افشین کتانچی و داوود زینلو)، داستان باور نکردنی سه آدمکش(بنفشه توانایی)، هیس!(عبدالحسین مرتضوی)، لافکادیو(امیر مشهدیعباس)، دزد دریایی(امیر دژاکام)، ارباب پاکروان و نوکرش ماهک خوش سیما(محمدحسین ناصربخت)، هملت شاهزاده کوچولوی دانمارک(رضا بابک) ،زندگی(اصغر هاشمی)، عروس خوش قدم(کاظم راست گفتار)، جوجه اردک من(امیر فیضی)، جوان امروز(عباس سیدمهدوی)، نینی مون(بهرام شاهمحمدلو)، کارآگاه شمسی و سیاوش مادام(مرضیه برومند)، تقی جان(هنگامه مفید)، چکمههای استالین(بیژن صمصمامی و رضا حامدیخواه)، حس سوم(مهدی فخیمزاده) و فیلبانان(کاظم راستگفتار) از جمله آثار مهم بازیگری ناصحی هستند. او گوینده عروسکهای اولی برنامه شاپرک، اولک برنامه امیدهای ایران و فری خجسته برنامه دربدرها نیز بوده است. ناصحی در دوران فعالیت کاریش در جشنوارههای معتبر خارجی حضور داشته و جوایزی هم به دست آورده است؛ جشنواره نوروز ایرانی پاریس فرانسه(نمایش حسن و دیو)، جشنواره روهر آلمان غربی، جشنواره نوروزی سئول کره جنوبی(نمایش شاهزاده)، برنده مقام سوم اولین جشنواره آواز سرزمین دور، برنده مقام دوم از سومین دوره پانتومیم حوزه هنری و برنده مقام اول بازیگری جشنواره پانتومیم سال 84 طنز حوزه هنری از این جمله حضورها هستند.
در میان آبها؛ روایت نسلی که نه شهروند ایران هستند و نه افغانستان
«در میان آبها» به نویسندگی و کارگردانی سامره رضایی از 31 تیر تا 17 مرداد به مدت 65 دقیقه در پلاتو اجرا به صحنه رفت. در این نمایش سامره رضایی و مجتبی موسوی بازی میکردند. از عوامل نمایش میتوان به مهدی پردل(مجری طرح)، افشین عزیزی(آهنگساز)، حسن شبانکاره(طراح صدا)، پدرام رضوانی(طراح نور) و سمانه داوودی پارسا(طراح لباس) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: این نمایش روایتی مستند و الهام گرفته از زندگی سامره و مجتبی (دو تبعه افغان متولد ایران) در دوران مهاجرت در ایران و مواجهه آنها با مهاجرت قاچاق به اروپا در سال ۲۰۱۵ است. سامره رضایی در سال 2015 تعدادی هنرجوی رشته بازیگری افغان در گروه سنی 15- 16 سال داشته و به همراه هنرجویانش در حال آمادهسازی نمایشی بوده است. آن زمان موج مهاجرتیای صورت میگیرد و این موضوع دامنگیر این بچهها نیز میشود و آنها تصمیم به مهاجرت گرفتند و این موضوع ادامه روند تمرینات نمایش آنها را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. این اتفاقات و جریانات مشابه در زندگی او، باعث نوشتن نمایشنامه «در میان آبها» میشود. «در میان آب ها» روایت مستندی است الهام گرفته از زندگی سامره و مجتبی برادرش و هزاران مهاجر افغان دیگر که در ایران متولد شده اند ولی نه شهروند ایران محسوب می شوند و نه افغانستان و نه هیچ جای دیگر. پدر و مادر آنها چهل سال پیش به ایران مهاجرت کرده اند و بعد از گذشت چهار دهه فرزندانشان هیچ آینده روشنی در پیش رو ندارند و به ناگزیر برای زندگی بهتر، تنها راه ممکن را انتخاب می کنند؛ مهاجرت قاچاق به اروپا. آنها خود را به دست آب ها می سپارند؛ آبهای سهمگین دریای مدیترانه. سامره رضایی متولد 1364 از پدر و مادری افغان در تهران است. او از نوجوانی و اوایل دهه هشتاد شمسی حرفه بازیگری را از بازیگری تئاتر آغاز کرده است. وی بازیگر و مستندسازی است که دورههای بازیگری را در کلاسهای آزاد بازیگری حمید سمندریان گذرانده است. او تحصیلات خود را در رشته بازیگری تئاتر ادامه داده و دارای فوقلیسانس از دانشگاه تهران در رشته سینما است. از آثار او میتوان به بی صدا فریاد کن مهدی فخیمزاده، ساختمان 85 مهدی فخیمزاده، سرانجام مسعود آقابابایان، شهر فرشتگان محمد راوندی، آغاز یک پایان مریم مجیری، شاید برای شما اتفاق بیفتد احمد معظمی و راز پدر منوچهر رمضانی ایفای نقش کرده است. او همچنین اجراهای مختلفی در تالار مولوی داشته؛ از جمله نمایش کلفتها اثر ژان ژنه به عنوان پایاننامه برگزیده در سال 89 کار شد و اثر مشترکی بین ایران و فرانسه با عنوان ادیپ که سال 85 در پاریس به کارگردانی فابریس نیکوت اجرا شد. رضایی به خاطر علاقهاش به مستندسازی روی آورده است و دارای تحصیلات آکادمیک در این رشته است. فیلم من یک بازیگر شادم ساخته این مستندساز است که در جشنواره فیلم سینما حقیقت به نمایش درآمده و علاوه بر این اکرانهای موفقی نیز داشته است. وی علاوه بر این فعالیتها با تأسیس کارگاه بازیگری به آموزش هنر بازیگری به کودکان و نوجوانان افغانستانی میپردازد و معتقد است که آموزش اصول بازیگری باید به دور از هر گونه کار اقتصادی و تجارتی باشد و هنرجویان بازیگری باید در کنار تحصیلات آکادمیک از آموزش صحیح بهره ببرند. این نمایش با ظرفیت ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۲۰ هزار تومان با ۱۵ اجرا، ۲۴۰ بلیت تمام بها، ۴۹ بلیت نیم بها، ۶۶ بلیت مهمان و مجموع ۳۵۵ تماشاگر به فروشی معادل ۵ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان دست پیدا کرد.
تصعید؛ تشریح جنازه عروسک توسط عروسکی دیگر
نمایش «تصعید» به نویسندگی ناهید وثیقی و مصطفی اوصانلوی و کارگردانی محمد صاحبی 31 مرداد تا 15 شهریور به مدت 45 دقیقه اجرا شد. بازیدهندگان این نمایش عروسکی که در هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی تهران و سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شرکت داشته است؛ آوا عقدایی، مهگل صابری و مهنوش نراقی بودند. از عوامل نمایش میتوان به دست استودیو (تهیهکننده)، سید سینا موسوی(موسیقی و طراحی صدا)، سیاوش آزادی (مشاور کارگردان)، مهنوش نراقی و محمد صاحبی(طراحی و ساخت دکور) و حامد سرگلی (طراحی و ساخت برد الکتریکی نور) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: شخصیت نمایش به دنبال یافتن چیزی درون بدن انسان است. در این روند یافتن، مواجه شخص با فضای پیرامون و تغییراتی که به واسطه ی اعمال او شکل میگیرد، فضای کلی داستان را میسازد. واژه تصعید، در کاربرد روانشناسانه اش به تغییر شکل عقده ها و شکست های روانی و مرتفع شدن آن ها بر اثر کار خلاقه اشاره دارد. این نمایشِ ساکت و صامت، با این نام عجیب که دلالت های بسیاری را به ذهن می آورد، زمانی از کار و روزگار یک پیکره نمایشی را به صحنه می آورد که گویا درگیر فعالیت تشریح جسم است. فعالیت او بیشتر به تقلایی روزمره و بیهوده و فاقد هر نوع کشف و هیجان در جهانی ملال انگیز و سخت و طاقت فرسا می ماند. برای این پیکره، حضوریافتن سبک ترین پرها که بر بی وزنی و رهایی اشاره دارند، معنای ویژه ای ندارد. او همان طور که بر طبق عادت، قهوه خود را در کنار میز تشریح می نوشد، با حالتی بی تفاوت نسبت به این امر غیر عادی، به روتینِ کار خودش ادامه می دهد. استفاده نمایش از عناصر تئاتر عروسکی، حیرت انگیز است. در کنار لذت بردن از تماشای هنر شگفت انگیز طراحان و بازی دهندگان نمایش، می توان به تمام دلالت هایی اندیشید که با واژه تصعید به ذهن می آیند و نمایش در سکوت خودش از ما می خواهد جایی برای آن در تجربه مان از تماشای نمایش پیدا کنیم. این نمایش از تکنیک تاپ تیبل بهره می برد اما به جای نزدیک شدن به فانتزی و تغییر آناتومی بدن عروسک، خیلی واقع گرا داستانش را به تصویر می کشد که این واقعگرایی هم در ساخت عروسک و هم در بازی دهندگی آن رعایت شده است و در نمایش این خود عروسک است که عملی واقعی یعنی تشریح جنازه یک عروسک دیگر را انجام می دهد. نمایش تصعید بدون هیچ رنگی به اجرا میپردازد؛ فضای نمایش، فضایی سرد و تاریک است که در آن عروسکی به تشریح عروسک دیگر میپردازد و گویی به دنبال چیزی درون بدن انسان است. استفاده از همین رنگ های سرد سبب فضاسازی بهتر و همراهی مخاطب می شود. صحنه نمایش جایی شبیه سردخانه را نشان می دهد که در طراحی آن از تلویزیونی قدیمی و نیم سوز, دستمال کاغذی و شاخه خشک درخت استفاده شده که حس فضایی خاص و ترسناک را منتقل می کند. این نمایش چهارمین نمایشی است که محمد صاحبی به صحنه برده و در هر چهار کار، تنها یک کاراکتر را به تصویر کشیده است و جهانی را که حول این شخصیت ها وجود دارد به نمایش گذاشته. این نمایش با ظرفیت ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۲۰ هزار تومان با ۱6 اجرا، ۲72 بلیت تمام بها، 62 بلیت نیم بها، 74 بلیت مهمان و مجموع 408 تماشاگر به فروشی معادل 6 میلیون و 60 هزار تومان دست پیدا کرد.
آنکس که نیامده میداند؛ از برگزیدگان دوره نهم تئاتر صاحبدلان
نمایش «آنکس که نیامد میداند» به نویسندگی زهره غلامی و کارگردانی ژاله کاظمی 26 شهریور تا 5 مهر به مدت 45 دقیقه در پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت. در این نمایش زهرا غلامی، سمیه انصاری و مریم رادپور ایفای نقش میکردند. از دیگر عوامل نمایش میتوان به فاطمه بیدگلی(طراح گریم و عکاس)، طهمورث امیری(نوازنده تار) و کوهیار اطهری نژاد(نوانزده دف، کاخن و پرکاشن) نام برد. در خلاصه این نمایش که از برگزیدگان دوره نهم تئاتر صاحبدلان است؛ آمده: این نمایش داستان دختران مامون عباسی را روایت می کند که یکی از آنها همسر امام رضا (ع) است و دیگری نیز به نکاح امام جواد(ع) در آمده است. این نمایش در واقع روایت گر تفاوت دیدگاه این دو خواهر است.
باد که مینویسد؛ روایتی از یک نهاد فرهنگی مرتبط با نشر ارزش های دفاع مقدس
«باد که می نویسند» به نویسندگی آرش عباسی و کارگردانی سیاوش جامع 26 شهریور تا 5 مهر به مدت 60 دقیقه اجرا شد. در این نمایش که از منتخبان دوره نهم تئاتر صاحبدلان بود؛ میثم جهانگیری، امین اکبری نسب و هدی نوری زاده بازی میکردند و صدای مسعود رحیمپور نیز در تصاویر شنیده میشد. از عوامل نمایش میتوان به آزاده سرلک(طراح پوستر و بروشور) و مسلم رضایی(طراح نور) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: یک نهاد فرهنگی مرتبط با نشر ارزش های دفاع مقدس با نامههای روبهرو میشود که متعلق به یکی از فرماندهانی که بیست سال قبل طی عملیاتی شهید شده، اما این نامه در حال حاضر نوشته شده و این موضوع باعث پیچیدگی موضوع و ایجاد شبهاتی می شود که خود آغاز ماجرایی دیگر است. این اثر طراحی یک سویه و کاملاً رئالیستی داشته؛ اما در ابتدا و انتهای نمایش به صورت تصویر از ذهن دو شخصیت اثر نوشتههای نامه، توسط فیلمهای مستند به تصویر کشیده میشود. موسیقیهای نمایش نیز انتخابی بوده است. سیاوش جامع متولد سال 1341 در تهران، بازیگر و کارگردانی است که فعالیت هنری خود را در سال 1364 آغاز نمود و دورههای بازیگری را زیر نظر داریوش آشوری، فرخ انصاری بصیر و منوچهر عسگری نسب در مجتمع سینمایی هنر و کلاسهای آزاد بازیگری را زیر نظر حمید لیقوانی گذرانده است. این هنرمند علاوه بر کارگردانی اثر ورود خانمها ممنوع در سال 97، در نمایشهای همه عطرهای عربستان، آنتیگونه در نیویورک، پاتوق پاانداز، تنگنا، یحیی پسر ایمان، حکایت الکتریک عاشق، جان نثار، این ترنت، پروانه مفرغی، زنان فضل فروش، قصه عجیب و غریب ماه پیشونی، ملک غریبی، جان و جو، مهمانی گاز خردل، دیدی چی شد امیل، آن که گفت نه، مرغ دریایی، دوزخیان، قصه عجیب و غریب و باورنکردنی ماه پیشونی، جامانده، مراسمی برای یک دوست، سلیمان، تندیس، قتل آقای کاف، یک شب تا خزان، خانه زیبای عشق، فردا روشن است، قهر و آشتی، تا غروب، یک اتفاق ساده، به خانه برمیگردیم، فرات، شهادت پیوتراوهه، مهمان داران(اعلاج نخله)، محرم نامه خسروی، جهانداران جم، ترنا، آپاردی سللر سارانی، حفاظت برجک 66، ترن، فرود اضطراری و پروانه مفرغی به ایفای نقش پرداخته است. از دیگر فعالیت های هنری جامع می توان به بازی در فیلمهای فردا روشن است، یک اتفاق ساده، سایه های شوم، به خانه برمیگردیم، دلایل کافی و مجموعههای تلویزیونی قهر و آشتی، تا غروب، کارآگاه لطفی، مثل هیچکس، نابرده رنج، فرات، عکاسخانه، یه تیکه زمین، شاهگوش و معمای شاه اشاره کرد.