در حال بارگذاری ...
مروری بر نمایش‌های بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی (3)

نمایش‌های روز چهارم جشنواره را هم رایگان تماشاکنید

ایران تئاتر – رضا حسینی: در مطلب پیش رو نگاهی به نمایش‌های صحنه‌ای اجرا شده در چهارمین روز برگزاری بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی خواهیم داشت و به مرور آنها خواهیم پرداخت.این آثار را می توانید تا ساعت ۱۵:۳۰ امروز در تلویزیون تئاتر ایران بصورت رایگان تماشا کنید .

در روز چهارم اجرای نمایش‌های صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی یعنی جمعه 19 آذر ماه نیز مانند روزهای قبل پنج نمایش در معرض دید علاقه‌مندان تئاتر قرار گرفت. این نمایش‌ها به ترتیب اجرا «کاش چشم نمی‌دید» ، «ارغوانی» ، «پری» ، «راز عروسک» و «‌عروس فراری» نام داشتند و با رفتن به روی صحنه توانستند روز چهارم اجرای آثار صحنه‌ای جشنواره امسال را به پایان برسانند.

به دلیل استمرار بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور، بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی به شکل آنلاین برگزار شده است. از همین رو آثار صحنه‌ای حاضر در این رویداد هنری نیز مانند برخی دیگر از بخش‌های جشنواره بدون اجرای زنده تنها در قالب نمایش ضبط شده و از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران  قابل دسترسی و تماشا است. ن

کته قابل تامل و قابل تقدیر در مورد این جشنواره آن است که نمایش‌های صحنه‌ای حاضر در آن پس از قرار گرفتن بر پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران (بر طبق برنامه زمانی از پیش تعیین شده) تا 24 ساعت به صورت رایگان برای عموم مردم در سراسر ایران قابل دسترس و تماشا خواهد بود؛ امری که می‌تواند موجب افزایش قابل توجه تعداد مخاطبان این دوره از جشنواره شود. در ادامه این مطلب نمایش‌های صحنه‌ای اجرا شده در چهارمین روز از بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی را مرور خواهیم کرد.

    

نمایش کاش چشم نمی‌دید...

نمایش کاش چشم نمی‌دید یکی از آثار نمایشی همدان در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی به شمار می‌رفت که در شاخه «مرور» این جشنواره شرکت کرده بود.

 

خلاصه نمایش

امیرکبیر هنگام کودکی در مکتب‌خانه تحصیل می‌کند و در نوجوانی با زیر و بم منشی‌گری آشنا می‌شود. او برای انجام ماموریتی به روسیه می‌رود و در آنجا با اهمیت بحث آموزش جوانان آشنا می‌گردد. پس از رسیدن ناصرالدین شاه به مقام پادشاهی ایران امیرکبیر به عنوان صدر اعظم انتخاب می‌شود و اقدام به اصلاحات متعدد سیاسی و اقتصادی در چهار گوشه مملکت می‌کند. او همچنین مدرسه دارالفنون را بنیان می‌نهد و پس از ازدواج با تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه قاجار یعنی عزت‌الدوله به او نزدیک‌تر می‌شود. اما این نزدیکی امیرکبیر را از شر دسیسه‌های اهالی دربار مصون نگاه نمی‌دارد. عاقبت این دسیسه‌ها کارساز می‌شود و او در حمام فین کاشان به قتل می‌رسد.    

 

نگاهی به این نمایش

در روز سوم برگزاری بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی نمایشی بر اساس نمایشنامه «کاش چشم نمی‌دید» اجرا شد (که در مطلب روز گذشته مروری بر آن داشتیم) و یک روز پس از آن یعنی در چهارمین روز این جشنواره مخاطبان تئاتر توانستند اجرای متفاوتی از این نمایشنامه را توسط گروه تئاتر دیگری به نظاره بنشینند.

در این نمایش نیز جرقه به عنوان آتشبان حمامی که امیرکبیر در آن به قتل رسیده است و به عنوان یکی از شاهدان اصلی این جنایت باید مجلس مضحکه‌ای تحت نظر رئیس نظمیه برپا کند و در آن حقایق مربوط به کشته شدن صدر اعظم سابق را وارونه جلوه دهد تا به سرنوشت امیرکبیر دچار نشود. در این نمایش جرقه همچنان در قامت شخصیت مبارک یا سیاه ظاهر می‌شود و به انجام کارهای آشنایی که از او سراغ داریم می‌پردازد؛ با این تفاوت که این بار یک بازیگر زن ایفای نقش مبارک را بر عهده دارد و به خوبی نیز از پس انجام این کار بر آمده است. او در ابتدای نمایش صورت خود را مقابل دیدگان مخاطب سیاه می‌کند و به برپایی مجلس مضحکه می‌پردازد.

در نمایش کاش چشم نمی‌دید هر کدام از پرده‌ها زمان طولانی‌تری دارند و فاصله میان آنها بیشتر است. هر کدام از این پرده‌ها بخشی از زندگی امبیرکبیر را در بر می‌گیرد و پرده آخر به ماجرای قتل او در حمام اشاره دارد. در این نمایش حضور امیرکبیر چندان محسوس نیست و رئیس نظمیه (آقا بالا خان) و جرقه (مبارک) دست بالاتری از نظر حضور بر صحنه در هر کدام از پرده‌ها نسبت به سایرین دارند. در این پرده‌ها کارکنان حمام به نوبت نقش شخصیت‌های مختلف دربار را بر عهده می‌گیرند و با ترفندهای گوناگون در کاستن ارزش کارنامه امیرکبیر می‌کوشند. به این ترتیب در هر پرده شخصیت متفاوتی نقش امیرکبیر را بازی می‌کند. البته همان گونه که اشاره شد او حضور چندان پررنگی روی صحنه ندارد. افزون بر آن در این نمایش برخلاف بسیاری از آثار مشابه تخت حوضی از وجود دکور استفاده شده و فضای صحنه با اجزایی که برای آن در نظر گرفته شده به یک حمام شباهت یافته است. 

به طور کل جزئیات و دیالوگ‌هایی که بتواند نمایش کاش چشم نمی‌دید را به وقایع امروز جامعه پیوند دهد چندان در این اثر نمایشی مشاهده نمی‌شود و زمان اتفاقات نمایش بیشتر همان دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار است. شاید بتوان گفت که این مجلس مضحکه در عمل چیزی فراتر از مجلس مضحکه صدر اعظم سابق و حذف شده شاه قاجار نیست و بیش از هر چیز به منظور شوخی و خنده برگزار شده است. ماجرای قتل امیرکبیر نیز تنها بهانه‌ای برای انجام این شوخی و خنده همگانی است.      

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: مهدی صفاری نژاد

کارگردان: فرزاد لباسی

بازیگران: مرتضی تحصیلی، پگاه معصومی، سیدمهرداد کاوسی حسینی، امید نوعی شاد، سیدامیرحسین فاطمی نوین، امین فعله گری، ملیکا محمدی، امیدخدابندالو

مشاور کارگردان: جواد ‌انصافی

دستیار کارگردان: پگاه معصومی

طراح صحنه: امید ‌انصاری

اجرای طراحی صحنه: مهدی بیات

طراح لباس: فروغ یزدان عاشوری

طراح پوستر و بروشور: امیدخدا بندالو

نور: علی پیرمحمدی

موسیقی: پارسا آقاجانی، فهیمه شهبازی، امیرسام بهرامیان، امیرحسین گلزاری

 

نمایش ارغوانی

نمایش ارغوانی یکی از آثار نمایشی تهران در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی به شمار می‌رفت که در قالب یک نمایش دانشجویی در این جشنواره شرکت کرده بود.

 

خلاصه نمایش

هاشم بزرگمهر گاودار کهنسالی است که در عرض دو هفته 130 راس از دام‌های خود را از دست داده و اندک اندک به سمت ورشکستگی پیش می‌رود. او با رقیب خود ماه‌منیر رضوانی در امر قیمت‌گذاری خوراک دام به شدت اختلاف دارد و معتقد است این زن بازار علوفه را تحت کنترل و انحصار خود در آورده است. در شرایطی که سامان پسر هاشم و آقای عباس‌پور وکیل او این مرد لجباز را به توافق با رضوانی تشویق می‌کنند، اما هاشم به هیچ وجه زیر بار این موضوع نمی‌رود. دلیل اصلی سامان برای تعریف و تمجید از ماه‌منیر آن است که به دختر او یعنی گندم علاقه دارد و نمی‌خواهد پدرش با خانواده رضوانی اختلاف داشته باشد. در ادامه مشخص می‌شود که ماه‌منیر در دوران جوانی قصد داشته است با هاشم ازدواج کند اما پس از مدتی به سراغ رضوانی می‌رود و به همسری او در می‌آید. هاشم مدعی آن است که ماه‌منیر او را به پول رضوانی فروخته، اما ماه‌منیر دلیل اصلی ازدواج با رضوانی را این می‌داند که هاشم گاوهای خود را به او ترجیح داده است. هنگامی که اختلاف‌ها بالا می‌گیرد هاشم خدمتکار خود قنبر را مامور تعقیب خانواده رضوانی می کند و ماه منیر نیز همین دستور را به خدمتکار خود گوهر می‌دهد. آن دو پس از برخورد با یکدیگر به هم علاقه‌مند می‌شوند و زمینه را برای وصلت سامان و گندم فراهم می‌کنند. در مجلس خواستگاری سامان از گندم دو رقیب فعلی و دو همراه سابق یعنی هاشم و ماه منیر پس از سال‌ها مقابل هم قرار می‌گیرند و به گلایه از یکدیگر می‌پردازند.

 

نگاهی به این نمایش

نمایش ارغوانی مانند بسیاری از آثار تخت حوضی ظاهر ساده‌ای دارد و از وجود دکور بی‌بهره است. در طول این نمایش بازیگرانی که هنگام اجرای هر پرده نقشی بر عهده ندارند، در انتهای صحنه روی صندلی نشسته‌اند و هنگامی که نوبتشان فرا می‌رسد به سایر بازیگران ملحق می‌شوند. آنها گاه این کار را همراه با صندلی‌های خود انجام می‌دهند. به این ترتیب در پاره‌ای از صحنه‌ها صندلی نیز به جزئی از صحنه و بازیگران تبدیل می‌شود. در واقع می‌توان ادعا کرد که تنها اجزای دخیل در صحنه همین صندلی‌ها هستند و به جز آنها از شیء قابل ذکر دیگری در طول این نمایش برای تکمیل فرآیند اجرا استفاده نمی‌شود.

آنچه ظاهر شخصیت‌های حاضر در این نمایش را تا حدی متفاوت از سایر آثار مشابه جلوه می‌دهد رنگ‌هایی است که صورت آنها را پوشانده است. صورت برخی از شخصیت‌های حاضر در این نمایش نظیر هاشم به طور عمده با دو رنگ سیاه و سفید پوشانده شده است. در عین حال صورت تعداد دیگری از آنها نظیر عباس‌پور چندان تحت سیطره مطلق رنگ‌ها قرار ندارد و تنها بخشی از آن رنگ‌آمیزی شده است. دو شخصیت گوهر و قنبر نیز صورت خود را به طور کامل سیاه کرده‌اند که تیرگی چهره گوهر نمود بیشتری دارد. آن دو با لباس‌های سرخ و سیاهی که بر تن کرده‌اند در عمل نسخه زن و مرد مبارک یا سیاه به شمار می‌روند و بخش مهمی از بار طنز این نمایش را بر عهده دارند. البته قنبر نقش بیشتری در این زمینه دارد و حضور او روی صحنه پررنگ‌تر و طولانی‌تر از گوهر است.

برای افزودن بر بار طنز این نمایش شخصیت راننده اورژانس به آن اضافه شده است تا با لهجه خود و جر و بحث‌های گاه و بی‌گاهی که با اعضای خانواده بزرگمهر به خصوص هاشم و قنبر ایجاد می‌کند فضای حاکم بر صحنه را از سکون خارج سازد. او به دم خانه هاشم می‌آید تا جنازه او را با خود ببرد؛ اما از آنجا که بزرگمهر پیر خود را زنده می‌داند، جر و بحثی میان آن دو در می‌گیرد که قنبر نیز به آن اضافه می‌شود. هاشم معتقد است که این مرد به ماه‌منیر خدمت می‌کند و در ادامه ادعای او ثابت می‌شود. در کنار گفت‌وگوهایی که هدفشان سرگرم کردن مخاطب است، گاه دیالوگ‌های تاثیرگذار مرتبط با مسائل روز جامعه نیز در این نمایش مشاهده می‌شود. به عنوان مثال پس از سکته هاشم و در شرایطی که او بین مردن یا زنده بودن تردید دارد، قنبر به او می‌گوید: «همه ما مردیم.» و هنگامی که هاشم از او می‌پرسد: «یعنی تو هم مردی؟» قنبر پاسخ می‌دهد: «اگر نمرده بودم که تخم مرغ شانه‌ای شصت تومان نمی‌خریدم.»

نمایش ارغوانی با پایان باز خاتمه می‌یابد و گره‌گشایی از فرجام اختلاف هاشم و ماه‌منیر و رابطه عاطفی فرزندانشان یعنی سامان و گندم و همچنین خدمتکاران آن دو یعنی قنبر و گوهر به مخاطب واگذار می‌شود. ارغوانی نام یکی از گاوهای گاوداری هاشم است که او سخت در انتظار تولد گوساله‌اش به سر می‌برد. سرنوشت ارغوانی و گوساله او نیز در پایان باز این نمایش نامشخص باقی می‌ماند.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده و کارگردان: سجاد یاری ‌فیروزآبادی

دراماتورژ: مهرناز نوروزی

بازیگران: بابک مولانا، مصطفی ‌دارابی، امین ‌رضا ‌ملک ‌محمودی، رها ‌آرشید، احمد افشاری، نازلی اسدی، سارا بابایی، مهدی مبهم

مشاور: داوود ‌فتحعلی‌بیگی

دستیاران: نازنین میرزایی، ساجده تیموری

طراحان صحنه: سجاد یاری‌ فیروزآبادی، حمیده تیموری

اجرای صحنه: سعیده یاری، نیلوفر میرزایی

طراح گریم و اجرا: نازیلی اسدی

موسیقی: مصطفی ‌دارابی، مهدی محتشم

طراح پوستر و بروشور: حمیده تیموری

 

نمایش پری

نمایش پری یکی از آثار نمایشی اصفهان در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی به شمار می‌رفت که در شاخه «مرور» این جشنواره شرکت کرده بود.

 

خلاصه نمایش

مرد جوانی به نام پیروز هنرمند زن‌پوش و رقصنده یک گروه نمایش تخت حوضی است که با نام مستعار پری برنامه اجرا می‌کند. پیروز چنان در نقش خود فرو رفته است و در اجرای بی‌ کم و کاست آن هنر به خرج می‌دهد که بسیاری از مردم او را به عنوان یک زن می‌شناسند. او همراه با سایر اعضای گروه برنامه‌ای برای صدر اعظم و امیر نظام دربار ناصرالدین شاه اجرا می‌کند، اما به دلیل آنکه امیر نظام از زبان سرخ یکی از اعضای گروه به نام منوچهر (مبارک) دل خوشی ندارد، کیفیت این برنامه را رد می‌کند. با وساطت دلقک دربار ناصرالدین شاه قاجار یعنی کریم شیره‌ای گروه نمایش امکان ورود به قصر را می‌یابد و برنامه‌ای به مناسبت فرا رسیدن یک جشن اجرا می‌کند. مهد علیا مادر ناصرالدین شاه با مشاهده هنرنمایی پری تصمیم می‌گیرد او را به حرمسرای پسرش منتقل کند. اما پری که سخت از این موضوع بیمناک شده است عذری می‌آورد و جریان را به اطلاع کریم می‌رساند. کریم به محض شنیدن این موضوع به پری ابراز علاقه می‌کند و به او پیشنهاد می‌دهد با هم از قصر فرار کنند. اما پری حقیقت را با او در میان می گذارد و اعتراف می‌کند که مرد است. به پیشنهاد کریم و با همراهی و هماهنگی سرپرست گروه نمایش یعنی غلام اعضای گروه نمایش ویژه‌ای را برای اعضای دربار اجرا می‌کنند که موضوع آن در مورد مردی است که در لباس زن جان شاهزاده‌ای را نجات می‌دهد. پری که در این نمایش نقش مرد زن‌پوش را ایفا کرده، پس از پایان اجرا نزد شاه و ملکه مادر اعتراف می‌کند که مرد است. ناصرالدین شاه از مجازات پری صرف‌نظر می‌کند و تعیین سرنوشت او و سایر اعضای گروه نمایش را به مادرش می‌سپارد. مهد علیا نیز برای فاش نشدن اسرار دربار شاه دستور می‌دهد زبان تمام آنها را از دهانشان بیرون بکشند. پس از آن اعضای گروه نمایش در دربار شاه به اجرای نمایش‌های بی‌کلام می‌پردازند.

 

نگاهی به این نمایش

نمایش پری را می‌توان یک نمایش تخت حوضی کلاسیک لقب داد. تمام اجزای این نمایش از موضوع گرفته تا شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها، حال و هوای حاکم بر صحنه و نوع اجرا به آثار رایج و مرسوم تخت حوضی شباهت دارد. به طور خلاصه می‌توان گفت که هدف اصلی این نمایش نیز مانند بسیاری از آثار مشابه تنها سرگرم کردن و خنداندن مخاطب است. البته نمایش پری در حین انجام این کار به برخی از حقایق دوران قاجار و سرنوشت تلخ کسانی که ناخواسته وارد بازی‌های دربار شاهان این سلسله (به خصوص دوران پر حرف و حدیث ناصرالدین شاه) می‌شدند نیز اشاره می‌کند.

در نمایش پری برخلاف بسیاری از آثار تخت حوضی مشابه شخصیت مبارک یا سیاه نقش چندان پررنگی در پیش‌برد وقایع داستان ندارد و از نظر میزان حضور روی صحنه و سنگینی وزن اجرا هم‌ردیف با سایر بازیگران قرار می‌گیرد. شاید به همین دلیل است که او در این نمایش با چهره سیاه ظاهر نشده و تنها لباسی شبیه به لباس آشنای مبارک بر تن کرده است.

در این نمایش سکوی کوچک و پلکان مانندی روی صحنه وجود دارد که با چرخاندن آن مکان رخ دادن حوادث داستان تغییر می‌کند. هنگامی که بخش پله مانند این سکو رو به تماشاچیان قرار می‌گیرد فضای صحنه به قصر ناصرالدین شاه منتقل می‌شود و در صورت قرار گرفتن سمت دیگر سکو به سوی تماشاچیان فضای خارج از قصر و گردهمایی اعضای گروه نمایش تخت حوضی به تصویر در می‌آید. این ویژگی تمهید مناسبی برای تغییر پرده‌های نمایش به شمار می‌رود و در عین سادگی به نوع اجرای این نمایش تنوع قابل قبولی بخشیده است. به خصوص آنکه این پلکان کوچک تنها دکور و یکی از معدود اجزاء صحنه محسوب می‌شود. در مجموع می‌توان نمایش پری را اثری برای جلب نظر طرفداران قدیمی و همیشگی نمایش‌های تخت حوضی نامید.   

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: خیراله تقیانی پور

کارگردان: احسان جانمی

بازیگران: مائده وحید، احمد خوانساری، مهدی تقی‌ پور، محمد ترابی، محسن احمدی نیک، امین پناهی، فرزاد قاسمی، پویا یزدان‌ بخش، علی عنایتی، عادل یوسفی، رضا توکلی، مهدی حق شناس، مهدی هادیان، امین شب‌ انگیز

دستیار کارگردان: نگین هنرجو

دستیاران کارگردان: نوش‌زاد کیانی‌ پور، منصور سلطانی

مدیر صحنه: محمدامین داستان‌ پور

موسیقی: سجاد اسماعیلی، محمدحسین حسینی، محدثه توکلی، محمد نادر، محمد عباد

 

نمایش راز عروسک

نمایش راز عروسک به عنوان نماینده شهرکرد در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی شرکت کرده بود و در شاخه «مرور» این جشنواره حضور داشت.

 

خلاصه نمایش

یک زرگر، یک خیاط، یک قلندر (درویش) و یک خراط (نجار) قصد عزیمت به اقلیم قدس می‌کنند و با بستن کوله‌بار خود از راهی که پیر مرادشان به آنها نشان داده است راهی سفر می‌شوند. آنها هنگام غروب خورشید به قلعه رستگاری می‌رسند. نگهبان قلعه نزد آنها می‌آید و می‌گوید شرط ورود به آنجا این است که شب را تا صبح پای قلعه سپری کنند و اگر از شر راهزنان و دیوان در امان ماندند، در سپیده‌دم امکان ورود به قلعه را خواهند یافت. آنها با هم قرار می‌گذارند برای گریز از خطر راهزنان و موجودات اهریمنی تا سپیده‌دم به نوبت بیدار بمانند و نگهبانی دهند. ابتدا نوبت نجار است که بیدار بماند. او برای گرفتار نشدن در دام خواب‌آلودگی تصمیم می‌گیرد خود را به انجام کاری مشغول کند. از همین رو تا پایان نوبت نگهبانی خود آدمکی از چوب می‌تراشد. پس از آن هر کدام از همسفران او هنگامی که نوبتش برای نگهبانی فرا می‌رسد جزئیات تازه‌ای به آدمک چوبی اضافه می‌کند. خیاط برای او لباس می‌دوزد و زرگر جواهرات و زیورآلاتی برایش می‌سازد. درویش نیز به درگاه خدا دعا می‌کند تا در تن عروسک روحی دمیده شود. در آستانه سپیده‌دم عروسک زنده می‌شود و به دختری زیبارو تبدیل می‌گردد. درویش او را در جایی پنهان می‌کند تا در وقت مناسب از همراهانش جدا شود و دختر جوان را تصاحب نماید. اما سه مرد دیگر پس از بیدار شدن از خواب با کنجکاوی در پی عروسکی که آراسته‌اند می‌روند و عاقبت او را زنده می‌یابند. پس از آن هر کدام از آنها مدعی می‌شود که مالک عروسک است و دختر جوان به او تعلق دارد. چهار همسفر به پیشنهاد رهگذری که از آنجا عبور می‌کند دختر را نزد داروغه می‌برند تا او حکم نهایی را صادر کند. فرد رهگذر هنگام حضور در برابر داروغه مدعی می‌شود که دختر جوان همسر او است و دیگران قصد تصاحبش را دارند. اما داروغه با دیدن دختر وسوسه می‌شود و ادعا می‌کند که او همسر برادرش بوده است و آن پنج مرد برادرش را کشته‌اند. داروغه آنها را نزد قاضی می‌برد و قاضی تمام آنها را دروغگو خطاب می‌کند و دختر را کنیز زرخرید خود می‌خواند که آن چند نفر با حیله او را از چنگش ربوده‌اند. پیش از آن افراد مدعی برای قضاوت نهایی نزد سلطان می‌روند. آنها در قصر او از این حقیقت آگاه می‌شوند که به دلیل فرا رسیدن نوروز میر نوروزی حاکم آن دیار شده و بر تخت سلطنت نشسته است. میر نوروزی از آنها می‌خواهد سهم خود را از دختر باز ستانند و هر آنچه به او هدیه داده‌اند را پس بگیرند؛ اما هیچ‌کدام از آنها توان انجام این کار را ندارد. در نهایت میر نوروزی مدعی می‌شود که می‌تواند این کار را انجام دهد و مشعلی از آتش به دست می‌گیرد. ناگهان چهار همسفر از خواب بر می‌خیزند و خود را بار دیگر پای قلعه رستگاری می‌یابند. اندکی بعد سپیده می‌زند و نگهبان قلعه به آنها می‌گوید شب قبل راهزنان به آنجا آمده‌اند و هر آنچه می‌خواستند را با خود برده‌اند.

 

نگاهی به این نمایش

در روز سوم اجرای نمایش‌های صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی نسخه دیگری از نمایش راز عروسک در معرض دید مخاطبان قرار گرفت که از جانب تهران در شاخه تخت حوضی این جشنواره شرکت داده شده بود و در مطلب روز گذشته ایران تئاتر به مرور آن پرداختیم. در روز چهارم جشنواره نسخه دیگری از این نمایش اجرا شد که از جانب شهرکرد در شاخه مرور شرکت داده شده بود و در مطلب امروز به آن می‌پردازیم.

در این نسخه از نمایش راز عروسک تغییری در داستان ایجاد نشده است و تنها تفاوتی که می‌توان مشاهده کرد به نوع اجرا مربوط می‌شود. در این نمایش نقش خراط، خیاط، رهگذر و عروسک مورد بحث آنها را بازیگران زن ایفا می‌کنند و ایفای نقش سایر شخصیت‌ها بر عهده بازیگران مرد قرار دارد. افزون بر آن هر کدام از چهار همسفر لهجه متفاوتی دارند که آنها را به نقاط مختلف ایران متصل می‌سازد. خراط لهجه فارسی دارد، خیاط با لهجه گیلکی سخن می‌گوید و قلندر با لهجه آذری صحبت می‌کند. زرگر نیز علاوه بر برخورداری از لهجه عربی لباس و پوششی شبیه به مردم جنوب کشور بر تن دارد.

بخش قابل توجهی از نمایش راز عروسک با ساز و آواز اجرا می‌شود و نوازندگان حاضر در این اثر پشت سر بازیگران در انتهای صحنه قرار گرفته‌اند تا جای دکور را پر کنند. با وجود برخورداری این نمایش از ظاهر ساده، نورپردازی نقش مهمی در اجرای آن ایفا می‌کند. در بخش ابتدایی این نمایش یعنی زمانی که چهار همسفر مشغول ساختن عروسک و شکل دادن به آن هستند، با ایجاد هر تغییر در عروسک نور صحنه نیز تغییر می‌کند. البته هنگام ساختن عروسک اثری از آن بر صحنه به چشم نمی‌خورد و تنها پس از جان گرفتن دختر است که بازیگری در قامت او به روی صحنه می‌آید. در بخش پایانی نمایش یعنی زمانی که هر کدام از همسفران برای از بین بردن دختر تلاش می‌کند و در این امر ناکام می‌ماند نیز از تغییر نور برای القای حس صحنه به بیننده استفاده می‌شود. هنگام اجرای این صحنه‌ها نور قرمزی بر صحنه تابانده می‌شود و پچ‌پچ‌های دختر موجب ایجاد تردید در خیاط، خراط، زرگر و قلندر می‌گردد.

در این نسخه از نمایش راز عروسک نیز بخش نخست داستان توسط یک روای زن روایت می‌گردد و پس از جان گرفتن عروسک دیگر اثری از او بر صحنه تئاتر مشاهده نمی‌شود. از دیگر ویژگی‌های این نمایش می‌توان به استفاده از ماسک برای پوشاندن صورت برخی از شخصیت‌های حاضر در داستان اشاره کرد. به طور کل به غیر از چهار همسفری که عروسک را می‌سازند و به آن جان می‌دهند، اکثر شخصیت‌های حاضر در نمایش ماسک بر چهره دارند؛ امری که می‌تواند بر غیر واقعی بودن آنها و تعلق داشتنشان به عالم رویا دلالت داشته باشد. برای جمع‌بندی می‌توان گفت که در این نمایش نیز مفاهیم عرفانی داستان به شکل قابل قبولی بیان شده است.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: داوود ‌فتحعلی‌بیگی

کارگردان: ثریا امینیان

بازیگران: نوید جعفرزاده، رضا حسین‌زاده، مینا حیدری، زهرا امیرخانی، آرمان براتی، زهره نجفی، پدرام محمودی، رضا ولی‌پور، زهرا قائدی، اهورا ولی‌پور

سرپرست گروه: رضا ولی‌پور

نورپرداز، طراح پوستر و بروشور: داود امینیان

صدابردار: سجاد شیرازی

منشی صحنه: زهرا محمدی

مدیر صحنه: مجید علی‌خانی

فیلمبردار: میلاد غلامی

عکاس: احمد ریاحی

طراح صحنه: عباس امینیان

طراح لباس: رویا امینیان

مدیر تدارکات: حمیدرضا بیگی

طراح موسیقی، سرپرست گروه اجرا و خواننده: میلاد حیدری

نوازندگان: سارینا نادری، علیرضا عبدی، مرتضی علیاری، احسان بسیم

 

نمایش عروس فراری

نمایش عروس فراری به عنوان یک نمایش تخت حوضی در بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی حضور داشت و یکی دیگر از نمایندگان تهران در این جشنواره بود.

 

خلاصه نمایش

نارگل مهربان دختر جوانی است که به اصرار مادرش قصد ازدواج با پیرمردی ثروتمند اما کم‌سواد را دارد و در شب عروسی از مراسم می‌گریزد. او در ادامه سرگذشت خود را تعریف می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه با آمیرزا جواد پای سفره عقد نشسته است. نارگل از داشتن نعمت پدر محروم است و با اینکه از دانشگاه مدرک کارشناسی دارد، اما مانند بسیاری از جوانان همسن و سال خود نمی‌تواند شغل مناسبی برای کسب درآمد پیدا کند. مادر نارگل به هر زحمتی که بوده توانسته است با انجام کارهای مختلف او را به این سن و سال برساند، اما اکنون به دلیل وخامت وضع اقتصادی حتی توان پرداخت اجاره‌خانه را هم ندارد. از همین رو به ناچار شرایط ازدواج نارگل و آمیرزا جواد را فراهم می‌کند. آمیرزا جواد پیرمرد بازاری طمعکار و خسیسی است که از زیر بار بازپرداخت بدهی‌های ریز و درشتی که دارد در می‌رود و با شاگردش مبارک به دروغ مرگ خود را صحنه‌سازی می‌کند تا پول طلبکاران را نپردازد. با این حال به دلیل ازدواج با نارگل عاقبت رضایت می‌دهد قرض همکارانش را پس دهد و بدهی خود را صاف کند. نارگل به همشاگردی خود در دانشگاه یعنی سیاوش علاقه دارد؛ اما او نیز از وضعیت مشابهی رنج می‌برد و با وجود اخذ مدرک کارشناسی ارشد ناچار به مسافرکشی است. نارگل به دلیل وضع موجود در نهایت راضی به ازدواج با آمیرزا می‌شود؛ اما در شب ازدواج سیاوش را به عنوان عاقد به مجلس عروسی دعوت می‌کند و به جای خود مادرش را به عقد آمیرزا جواد در می‌آورد. او همچنین با فریب آمیرزا یکی از خانه‌های او را به عنوان زیرلفظی به نام مادر خود می‌کند.

 

نگاهی به این نمایش

نمایش عروس فراری برخلاف برخی از آثار تخت حوضی تنها به موضوعات خنثی و تاریخ مصرف گذشته، شوخی‌های کلامی از مد افتاده و تکراری، لوده‌بازی‌های بی‌هدف و استفاده کلیشه‌ای از ساز و آواز نچسبیده و توانسته است به خوبی خود را با مسائل اجتماعی مهم روز تطبیق دهد و پویا و امروزی جلوه کند. با وجود آنکه بگو مگوهای آمیرزا جواد و مبارک (جواد انصافی) در میانه‌های نمایش یادآور جر و بحث‌های کلاسیک مبارک و ارباب است، اما این نمایش رنگ و بوی امروزی دارد و در حد بضاعتی که داشته توانسته است خود را با دغدغه‌های جامعه و مردم همگام سازد و به‌روز کند. از سوی دیگر شوخی‌های کلامی این نمایش نیز اغلب درست و به‌جا مورد استفاده قرار گرفته‌اند و به همین دلیل در بسیاری از موارد موفق به خنداندن مخاطب می‌شوند. به بیان دیگر عوامل تولید این نمایش قصد ندارند با هر نوع متلک دم‌دستی و سخیفی تماشاچی را به زور وادار به خنده کنند و تلاش آنها برای شاد کردن مخاطب حالتی شرافتمندانه دارد.

در نمایش عروس فراری حضور مبارک روی صحنه به اندازه است و برخلاف برخی از آثار مشابه از حد اعتدال خارج نمی‌شود. در واقع او با وجود حضور ملموسی که روی صحنه دارد ستاره بی‌چون و چرای این نمایش نیست و سایر شخصیت‌ها نیز در حد توان خود مقابل چشمان تماشاچی عرض اندام می‌کنند. این موضوع موجب می‌شود که حتی برخی از شخصیت‌های فرعی این نمایش (که حضور کوتاهی روی صحنه دارند) تا حدی از تیپ‌های رایج این قبیل نمایش‌ها دور بمانند و اندکی رنگ و بوی شخصیت‌های واقعی و ملموس جامعه را به خود بگیرند.

هدف سازندگان نمایش عروس فراری تنها خنداندن مخاطب نیست و از همین رو می‌توان صحنه‌های قابل تاملی را در این نمایش مشاهده کرد. نارگل پس از مصمم شدن برای ازدواج با آمیرزا جواد، به منظور مهیا کردن خود برای حضور در مجلس عروسی به لباس‌فروشی، حمام و آرایشگاه می‌رود و در این اماکن با شخصیت‌های مختلفی آشنا می‌شود؛ افرادی که او را در تصمیم خود مبنی بر کلاه گذاشتن بر سر آمیرزا مصمم‌ می‌کنند. او خود در پایان سر زدن به این اماکن اعتراف می‌کند که از این افراد چیزهای زیادی آموخته است. صاحب لباس‌فروشی زنی به نام ربابه است که با یک مرد رانت‌خوار به نام آقای رضوان ازدواج کرده است. رضوان فرد دورو و متظاهری است که با ظاهرسازی توانسته است در جامعه به مدارج بالایی دست یابد. صاحب آرایشگاه یعنی روژین نیز به همسری دوست صمیمی آمیرزا جواد در آمده است و از این موضوع رضایت چندانی ندارد. با این‌حال او معتقد است که پول فراوان همسرش می‌تواند عیوب متعدد او را پوشش دهد و اندکی از این نارضایتی بکاهد.

شاید بهترین بخش نمایش عروس فراری را بتوان صحنه حضور نارگل در حمام عمومی دانست؛ جایی که صاحب حمام با خواندن ترانه قدیمی «حمومی آی حمومی» به شکل غیر مستقیم توضیح می‌دهد که صاحبان قدرت و ثروت در جامعه علاوه بر اموال و دارایی او حتی افکار و اعتقاداتش را نیز ربوده‌اند و او را خالی و بی‌چیز به حال خود رها کرده‌اند. این بخش از نمایش با وجود کوتاه بودن تاثیر قابل توجهی بر مخاطب دارد و به خوبی در دل این اثر گنجانده شده است.

در مجموع نمایش عروس فراری توانسته است به سادگی و با پرهیز از شعار و بزرگ‌نمایی و کلیشه‌پردازی جامعه‌ای را به تصویر بکشد که به شکل ناامید کننده‌ای از اخلاقیات تهی شده است و در آن ضدارزش‌ها جای ارزش را گرفته‌اند. نارگل با حضور در دل این جامعه و پرسه زدن میان مردمی که خود را با انواع و اقسام فساد و ناکارآمدی تطبیق داده‌اند و در عمل به جزئی از آن تبدیل شده‌اند، در نهایت به این نتیجه می‌رسد که جز با توسل به حیله و نیرنگ نمی‌تواند حق خود را از دیگران بگیرد و این کار را نیز انجام می‌دهد. در حقیقت این همان درسی است که او هنگام حضور در مغازه لباس‌فروشی و حمام و آرایشگاه آن را آموخته است. به طور خلاصه می‌توان گفت که پیوند نمایش عروس فراری با حقایق روز جامعه و پرداخت مناسب آنها در دل قصه‌ای که روایت می‌کند موجب شده است که این نمایش برخلاف برخی از نمایش‌های تخت حوضی حال حاضر یک جسد بی‌جان جلوه نکند و زنده و سرپا به نظر برسد.      

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده و کارگردان: جواد ‌انصافی

بازیگران: جواد ‌انصافی، امیرحسین ‌انصافی، امیرمحمد ‌انصافی، رضا معراجی، زهرا غفاری، فرشته اعظمی، تینا نوروزی، نوشین تهرانی

طراح صحنه و لباس: فروغ یزدان عاشوری

آهنگساز: امیرحسین ‌انصافی

نوازندگان: احسان سامانی منش، بهنوش ‌کاظمی ‌زاده

 

در مطالب بعدی ایران تئاتر مروری بر سایر نمایش‌های بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی خواهیم داشت. برای مشاهده این آثار نمایشی می‌توانید به بخش ویژه بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی در تلویزیون تئاتر ایران مراجعه کنید.




مطالب مرتبط

شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه
شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه

شکرخدا گودرزی در یادداشتی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی، تئاتر را دیالوگی معرفی کرد برای این که وضعیت را از آنچه که اکنون هست به جلو ببرد و در جستجوی کمال مطلوب و روابط انسانی برای استعلای جامعه باشد.

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

پیام رییس پردیس تئاتر تهران به مناسب روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر، هنر ارتباط اصیل انسانی است
پیام رییس پردیس تئاتر تهران به مناسب روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر، هنر ارتباط اصیل انسانی است

امین اشرفی، مدیر خانه نمایش سازمان فرهنگی هنری شهرداری به تئاتر را هنر ارتباط انسانی مبتنی بر نیاز بشر دانست و روز جهانی تئاتر و روز ملی هنرهای نمایشی را به هنرمندان نمایشی و علاقه‌مندان این هنر تبریک گفت.

|

تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است
تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است

محمد الله‌یاری فومنی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی-هنری رودکی با تبریک روز ملی هنرهای نمایشی، هنرهای نمایشی را آیینه و تبلور ایران پرعزت و خانواده هنرمندان تئاتر را روایتگر تاریخ و هویت پر مهر و ایمان مستحکم مردمان این سرزمین اسلامی دانست.

|

گفت‌وگو با داوود فتحعلی‌بیگی به بهانه روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر اندیشه‌ورز، بودجه مناسب می‌خواهد
گفت‌وگو با داوود فتحعلی‌بیگی به بهانه روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر اندیشه‌ورز، بودجه مناسب می‌خواهد

داوود فتحعلی‌بیگی، با تبریک روزملی هنرهای نمایشی، تاکید کرد تئاتر خصوصی و خودگردان چون دربند گیشه است، نمی‌تواند فرهنگ‌سازی کند و برای همین، تولیدات اندیشه‌ورز، نیازمند بودجه مناسب هستند.

|

نظرات کاربران