گفتوگو با مدرس، بازیگر و کارگردان تئاتر
امین اکبرینسب: شبیهخوانی تنها آیین نمایشی ایرانی با متنی منسجم است
امین اکبرینسب، مدرس، بازیگر و کارگردان تئاتر با بیان اینکه شبیهخوانی تنها گونه نمایشی سنتی و آیینی ایران زمین با متن منسجم و ساختار نوشتاری بوده است، میگوید نبود چارچوببندی، ریختارشناسی، ترسیم شکل اجرایی و مکتوب شدن آیینهای نمایشی یکی از علل فراموشی و از بین رفتن آنهاست.
به گزارش ایران تئاتر، ماه مبارک رمضان یکی از ماههای قمری است که با ورود اسلام به ایران، آیین هایش با آداب و رسوم ایرانی در شهرها و مناطق مختلف عجین شده و هر ساله از اواسط ماه شعبان بسیاری از مردم، خود را برای استقبال از این ماه و مناسبتهای خاص آن آماده میکنند.
آداب و رسومی که میراث معنوی ایران زمین است و نشان از اهمیت ماه رمضان در میان ایرانیان دارد. «چاووشیخوانی»، «ختم یاعلی یزدیها»، «علم شمشیری اهالی قشم» و «شبیهخوانی» به مناسبت میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) و برپایی مجالس «تعزیه ضربت خوردن» و «تعزیه شهادت مولای متقیان علی بن ابی طالب (ع)» در شب های نوزدهم و بیست و یکم این ماه بر شکوه مهمانی خدا میافزاید.
مجالس تعزیه و شبیهخوانی در ماه مبارک رمضان طی سالهای اخیر و در زمانهای که دیگر آنچنان که باید و شاید به این هنر پرداخته نمیشود به صورت خودجوش و برحسب ارادت شبیهخوانان به اهل بیت نبوت در برخی از نقاط کشور برگزار میشود.
امین اکبری نسب، مدرس دانشگاه، بازیگر و کارگردان تئاتر درباره پیشنیه این هنر میگوید: «پیشینه شبیهخوانی به پیش از اسلام و آیین سوگ سیاوش بازمیگردد و بنا به سنگ نگارهای که در حوالی سمرقند یافت شده است، پیشینه سوگ سیاوش به دوره نوسنگی و سه هزار سال پیش از میلاد میرسد.»
او ادامه میدهد: «در این سنگ نگاره و نقاشی، صورت سیاوش یا همان ایزد شهیدشونده شبیه سازی شده است. او را بر تابوتی گذاشتهاند و به دنبال او مردان و زنان و الههای در حال شیون و زاری هستند. امروزه مراسم «نخلگردانی» را نیز به سیاوش نسبت میدهند پس واژه شبیهسازی یا همان شبیهخوانی به این آیین و به دوران قبل از اسلام بازمیگردد. پس از ورود اسلام به ایران بسیاری از آیینهای ما تحت تاثیر آن قرار گرفته و آموزههای دینی در فرهنگ ما جایگزین شد.»
این هنرمند میافزاید: «با روی کار آمدن حکومت شیعی و دوستدار اهل بیت آل بویه شبیهخوانی یا در معنای خاص آن تعزیه –سوگواری که به مصیبت اولیا میپردازد- برای گرامیداشت سالروز شهادت سومین امام شیعیان حسین بن علی (ع) شکل گرفت. براین اساس دستهجات عزاداری برای امام حسین (ع) در بغداد و ایران تشکیل شد و کم کم در این دستهجات شکل اولیه تعزیه شکل گرفت.»
اکبری نسب توضیح میدهد: «در تعزیههای اولیه تنها شخصیتهای اولیاخوان یا شبیهخوان اولیا حضور داشتند و بعدها در طول تاریخ و با تکامل این آیین ما به شکل و ساختار اجرایی امروزی رسیدیم.»
نسخه «هفتاد و دوتن»؛ سندیت شکلگیری تعزیه به شکل امروزی است
او میگوید: «با توجه به پیدا شدن نسخه تعزیه «هفتادو دوتن» که قدمت آن به دوره زندیه و حتی قبلتر برمیگردد، سندیت شکلگیری این گونه نمایشی به شکل امروزی در این زمان بیشتر میشود.»
این مدرس دانشگاه میافزاید: «خاستگاه و موضوعیت اصلی تعزیه و تعزیت در رابطه با وقایع عاشورا و شهادت امام حسین (ع) است اما به مرور مجالسی با موضوعات دیگر نیز نوشته میشود که به این مجالس «شبیهنامه» میگوییم.»
تعزیه هنر ایرانی شیعی است
اکبرینسب با بیان اینکه تعزیه هنر ایرانی شیعی است و ایرانیان این هنر را براساس ذهنیت تاریخی و باستانیشان به وجود آوردهاند، توضیح میدهد: «اولین تعزیه نوشته شده همان نسخه «هفتاد و دوتن» است که اثری حدود 7 الی 8 ساعته از کلیت ماجرای وقایع عاشورا است که با گذشت زمان این مجالس در حال حاضر به صورت جداگانه برگزار میشوند. اما مهمترین تحول در شبیهخوانی به معنای عام و تعزیه به معنای خاصِ سوگواری در رثای اولیای الهی در دوران قاجار انجام میگیرد.»
او ادامه میدهد: «شاید اگر تا قبل از دوره صفویه تعداد نسخ انگشتشماری از مجالس وجود داشت، بعد از صفویه و در دوره قاجار این نسخ زیادتر میشوند و این هنر با تنوع در موضوعات به مجالس اساطیری، تاریخی، کمدی و ... نیز که دیگر جنبه تعزیت و سوگواری ندارند؛ میپردازد. اما لازم به ذکر است که دیگر مجالسی که در رثای هر یک از امامان معصوم به وجود آمد نیز به دوره قاجار و پس از آن برمیگردد.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به اجرای تعزیه در ماه رمضان میگوید: «در ماه رمضان نیز قطعا تعزیههایی اجرا میشده است اما نه به گستردگی تعزیه در ایام محرم و صفر. امروزه نیز در شبهای قدر به ویژه شب بیست و یکم که شب شهادت امیرالمومنین (ع) است در شهرهای کرمان، تفرش، ساوه و... به اجرای مجالس تعزیه با موضوعیت ضربت خوردن امام علی (ع) و شهادت ایشان میپردازند.»
او توضیح میدهد: «بیشترین مجالسی که ما در وصف حضرت امیر(ع) داریم به کرامات ایشان اشاره دارد؛ مجالسی مانند «فضل و فتاح» یا «جوانمرد قصاب». داستان مجلس «فضل و فتاح» آنقدر جذاب و دراماتیک است که من در سال 1394 به همراه دوستم آقای ناصر عاشوری براساس این مجلس نمایشی با نام «شاه فتاح» را به شکل نمایش امروزی اما برگرفته از موضوع و حتی اشعار این نسخه روی صحنه اجرا کردیم.»
اکبرینسب با اشاره به دیگر آیینهایی که در ماه رمضان اجرا میشده است، ادامه میدهد: «ماه رمضان در بین مردم ایران جشن و مهمانی خداوند به شمار میآید. براین اساس در گذشته به دلیل کمبود وسایل ارتباط جمعی مردم در بازه افطار تا سحر در قهوهخانهها به تماشای آیینهای نمایشی چون «نقالی»، «سخنوری»، «پردهخوانی»، «گلریزان برای دستگیری از مستمندان»، «شاهنامهخوانی» و بازیهای نمایشی چون «ترنابازی» مینشستند.»
«سخنوری» آیینی ارزشمند اما فراموششده
او با ابراز تاسف از فراموشی و از دست رفتن بسیاری از این آیینها همچون آیین سخنوری میافزاید: «در آیین سخنوری دو نفر از افرادی که در فن نقالی به استادی رسیده بودند در کنار هم قرار میگرفتند و شروع به خواندن اشعار پندآمیز میکردند. اشعار آنها حاوی مطالب پندآموز و صوفیانه بود که گاهی به زبان حکمت و پند بیان میشد. دیگر آیینهایی که پیش از این ذکر شد نیز در ساختار و قالب خاص خود اجرا میشدند که دراین گفتوگو فرصت پرداختن به تک تک آنها نیست.»
این بازیگر تئاتر توضیح میدهد: «متاسفانه ما بسیاری از پیشکسوتانی که این آیینها را اجرا میکردهاند؛ از دست دادهایم و آنهایی که زنده هستند نیز دیگر توانی برای اجرا ندارند وریختار های نمایشی ارزشمندی که در طول سال به آنها پرداخته میشد اکنون تنها براساس مناسبتها و بسیار اندک مورد توجه قرار میگیرد. شاید شبیهخوانی نسیت به دیگر شکل های نمایشی ایران در شرایط بهتری باشد این هنر نیز در حال فراموشی است. هنری که درگذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و جزو اصلی ترین اشکال نمایشی در ایران بوده است که در عصر ناصری حتی در منازل شخصی و فضاهای عمومی جایگاهی برای پرداختن به آن وجود داشت اکنون مورد بیمهری قرار گرفته است.»
فراز و فرود تعزیه در دوره قاجار و پهلوی اول
این مدرس دانشگاه میگوید: «شبیهخوانی و دیگر آیینهای ما نیاز به پاتوق ثابت دارند و باید به اقتصاد هنرمندان فعال آن توجه داشت تا بتوانیم در طول سال شاهد «نقالی»، «سخنوری»، «شبیه خوانی»، «سیاه بازی»،«خیمه شب بازی » و... باشیم. البته که امروزه نیز در ایام خاص و به صورت مقطعی در برخی از قهوهخانهها کم و بیش به اجرای این آیینها پرداخته میشود. در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که شبیهخوانی در دوره ناصری به اوج و در دوره پهلوی اول و با تخریب تکیه دولت به رکود رسید. البته ما در حال حاضر تکیه نیاوران را برای اجرای شبیهخوانی داریم که از لحاظ معماری کاملا شبیه به تکیه دولت است ولی قطعا تکیه نیاوران و حتی تماشاخانه سنگلج به عنوان سالن نمایشهایی آیینی برای اجرای این گونههای متنوع نمایشی کافی نیستند.»
اکبری نسب میافزاید: «متاسفانه مشکل دیگر ما نبود چارچوببندی، ریختارشناسی، ترسیم شکل اجرایی و مکتوب شدن این اشکال نمایشی است. البته پژوهشگرانی داریم که به کار جمعآوری و پژوهش در زمینه آیینهای نمایشی مشغول هستند؛ با اینحال در مقابل گستردگی این آثار کارهای پژوهشی کمی صورت گرفته است. باید در نظر داشته باشیم که چرا تئاتر اروپا از یونان باستان تاکنون زنده مانده و به تکامل رسیده است؟ به دلیل اینکه اروپاییان خیلی زودتر به سند نوشتاری رسیدند و چارچوب و نظام مقرراتی برای نگارش آثارشان در نظر گرفتند. ما هم باید برای هریک از این آیینهای نمایشی و ریختارهای نمایشی اصول، آداب، ترتیب و ساختاری ترسیم و آن را آموزش بدهیم. شبیهخوانی هنر ارزنده، آیینی و یکی از کاملترین گونههای نمایشی ماست. ما تنها در این گونه نمایشی از متن به عنوان یک نوشتار منسجم برخوردار بودیم. در حالیکه دیگر گونههای نمایشی ما همگی تا مدتها براساس بداهه اجرا میشده است.»
او با بیان اینکه ایام مذهبی چون ماه رمضان، محرم و صفر در زنده نگهداشتن برخی از آیینها به ما کمک بسیاری کرده است، میگوید: «بسیاری از مردم ما از تعزیه تنها مجالس مربوط به وقایع عاشورا را در ذهن دارند. در حالیکه ما تنها ده مجلس عاشورایی که موضوعشان به طور خاص به شهادت امام حسین (ع) و یارانش مرتبط میشود، داریم. بسیاری از شبیهنامههای دیگر موضوعات و مضامین متنوع و غیر عاشورایی دارند که در آنها مضامین اساطیری، تاریخی و امروزی دیده میشود. حتی بسیاری از آنها مثل «مالیات گرفتن جناب معین البکا»، «دره الصدف» یا «شست بستن دیو» فضایی مفرح و شاد دارند که متاسفانه کمتر به آنها پرداخته میشود.»
فرهنگ، هنر و نمایشهایی ایرانی باید به جهانیان معرفی شود
اکبری نسب در پایان تاکید میکند: «به هر روی فرهنگ، هنر و نمایشهای ایرانی ما نیاز به توجه و پرداخت بیشتر دارند. ما زمانی برنده خواهیم بود که بتوانیم با زنده نگهداشتن این هنر و عرضه آن در سطح جهانی آن را به دنیا معرفی کنیم. باید مدیران و مسئولان تئاتر شرایطی فراهم کنند تا گروههای نمایشی ایرانی که ریختارهای سنتی مثل «تعزیه»، «نقالی»، «سیاهبازی»، «نمایشهای عروسکی» و... را اجرا میکنند؛ بتوانند در فستیوالها و کمپانیهای معروف تئاتر دنیا حضور پیدا کنند. به این طریق ما میتوانیم فرهنگ نمایشی خودمان را به دنیا معرفی کنیم. کار کردن تئاتر به سبک اروپایی خوب است اما آنچه اهمیت دارد حفظ فرهنگ، ریشهها و آیینها و ریختارهای نمایشی ایران زمین است که قطعا حرفهای زیادی برای گفتن به مخاطبان در سراسر دنیا دارد.»
گفتوگو: نگار امیری