نگاهی به نمایش «پنهان» از منظر تحلیل گفتمان دراماتیک
واکنش به پدیدههایی که بستر زشتیها شدهاند
مسلم آیینی*: نمایش «پنهان» (Hidden) به کارگردانی کوروش شاهونه بر اساس متنی نوشته او و ریحانه رضی این روزها در تالار قشقایی تئاتر شهر به صحنه میرود.
این نمایش به لحاظ آنچه امروز تحلیل گفتمان خوانده میشود، حائز اهمیت و ویژگیهای این اجرا لایه به لایه از متن نمایشی تا اجرای متکثر و فرآیند معناسازی چندوجهی، قابل خوانش است.
خلاقیت دراماتیک «هیدن» از جهان متنی به فرایند اجرا و تولید معنا و گفتمان رسیده و از این حیث اثری تحلیلی- گفتمانی به حساب میآید.
هویت اجرا در این اثر بهخصوص در دوران پسامدرن، نشاندهنده این نوع نگاه تحلیلی-انتقادی است. «هیدن» از منظرهای گوناگون میتواند برجستهکننده گفتمانهای ضروری معاصر محسوب شود و در چند حوزه از جمله متن، اجرا، سبک کارگردانی و بازیگری، طراحی دکور و صحنهپردازی و حتی موسیقی، بازتابدهنده وضعیتی دراماتیک-گفتمانی باشد.
این اثر با یک روایت ساده و خطی به ارتباط یک زوج در دنیای امروز میرسد و نشان میدهد که چگونه عنصر خانواده دستخوش تغییر میشود و خطای هر یک از زوجین چارچوب خانواده را متلاشی میکند.
بستری که جهان مفروض و برساخته متن و روایت دراماتیک را به جهان اجرا پیوند میزند؛ ترکیبی بینامتنی از روایت دراماتیک، فرم و اتمسفری تصویری-سینمایی با طراحی میزانسنهای تاثیرگذار و موسیقی مهیب و اوجگیرنده است که این فضا، حالت و مود را تکمیل میکند؛ گونهای از تئاتر پسادراماتیک که امکانات مولتی مدیا و موسیقی مدرن و دیجیتال را در اختیار میگیرد.
عنصر دیگری که در اجرا قابل خوانش است، نوع طراحی صحنه و انتخاب رنگ سفید برای دکور و طراحی فضای خانه است که در تضاد با رنگ سیاه لباس بازیگران قرار دارد. فضایی ابزورد، آخرالزمانی و بکتی که در آن ارتباط زن و مرد با خیانت و سوءتفاهم همآمیخته میشود. جهان درون و بیرون صحنه به کمک تصاویر مانیتورها مشخص میشود و ارتباط پیدا و پنهان شخصیتها را در اختیار تماشاگران قرار میدهد.
لحظاتی مفرح، کنایی و طنزگونه که به کمک صدای کارتونی، ترکیب و افتادن صدا بر هم و اوهام حاصل از آنها، همچون امواج اثر کیتی میچل کارگردان بزرگ بریتانیای معاصر ساخته شده است. شخصیت اصلی مرد (میت) در واقع خیانتکاری ماهر و زیرک است که همسرش (ژان) زنی نابینا را میفریبد و در خانه خودشان به او خیانت میکند. خیانتی که در جهان امروز و در جوامع پسامدرن به نظر امری عادی جلوه میکند و به همین دلیل روابط زوجین در بستری از دورویی و دروغ شکل میگیرد. خیانت در فضایی تمیز، سفید یا پاک رخ داده و همه چیز را تحتتاثیر خود قرار میدهد و عشق را به نفرت تبدیل میکند. فضایی که در آن جهانی پر رمز و راز به تصویر کشیده میشود، جهانی که امروزه خارج از بحث آلودگیهای زیست-محیطی، آلوده به گناهان آدمی نیز هست، ناکجاآبادی پسامدرن که به کمک تکنولوژی در صحنه نشان داده میشود.
جهانی سیال و ذهنی که در آن احساسات آدمی و رؤیاها با پارانویا و واقعیت درهممیآمیزد و توهم و خیال و زیباییشناسی آن به هم پیوند میخورد. فضایی که نسبت نمایش «پنهان» را به شاهکار جهانی ادبیات نمایشی اثر جان آزبرن یعنی نمایشنامه «با خشم به گذشته بنگر» نزدیک میکند؛ همان زمینههای اجتماعی و فرهنگی این دو اثر و ارتباطی که میان آنها میتوان پیدا کرد.
گفتمان قدرت در این اجرا رگههایی فمنیستی پیدا کرده که درونمایه شک و تردید و خیانت تم اصلی این نمایش است. بحث کلان «پنهان» به طبقه اجتماعی در جوامع مدرن و پسامدرن میرسد و این بسیار حائز اهمیت است؛ طبقه کارگر و متوسط دو طبقه مهم و سرنوشتساز معاصر هستند که قدرت در این چارچوب از یک نظام مردسالار بر جنسی ضعیفتر یعنی زن نابینا خود را مستولی میسازد، همچون سیلی که میت به صورت زنش میزند و این پایانی بر عشق میان آنها و بههمخوردن روابط زناشویی است.
«پنهان» با بهرهگیری از تکنیک بازگشت به گذشته و مرور کردن خاطرات، تفسیری منطقگریز و به تعبیری معنازدا را با کمک تکرار به شیوه تئاتر پسامدرن پیش میبرد. فضای نوآر (سیاه) این نمایش چه در غرب و چه در شرق، بهمثابه رسانهای عمل خواهد کرد و انسان را به تسخیر خود درمیآورد، به تعبیری در این دوران، این حقیقت است که گم و پنهان میشود. پیوند این حقیقت با جهان پیچیده و پر از سوال امروزی دریچهای از چرخه تباهی و به کما رفتن انسان در این شرایط وخیم اجتماعی است. حقیقت در «پنهان» از طریق ژانر پلیسی واکاوی و زمینهها و بسترهای جنایت در جامعه از دریچه یک زوج که زندگی آنها از روال عادی خارج شده، نقل میشود.
نقش رسانهها و تبلیغات در نشان دادن جسارت هنری نیز بیتاثیر نیست و همانطور که امانوئل کانت، فیلسوف مدرن اشاره میکند یکی از ویژگیهای خلاقیت هنری همانا جسارت روشنفکرانه است.
«پنهان» با بهرهگیری از تکنیک بریکولاژ فرهنگی، مکاشفه هویت معاصر و گفتمانهای آن را در ذهن مخاطب جا میاندازد. نمایشی تمثیلی که پیرامون جهان اطراف و پدیدههای زشت و خشونتباری که بستر جنایات شدهاند، واکنش نشان میدهد.
فرایند پرکتیس گفتمانی، تولید معنا و معناسازی در این اجرا برای مخاطبان از ابتدای ورود به سالن نمایش، هنگام تماشای نمایش و مهمتر بعد از پایان نمایش اتفاق میافتد و از این جهت «پنهان» اثری تحلیلی-گفتمانی است که تماشای آن برای انواع تماشاگران و طیفهای مختلف مخاطبان در هر طبقه و جایگاه اجتماعی مناسب و واجد دستاورد است، بهخصوص آن دسته از مخاطبانی که علاقهمند به دیدن گونههای آلترناتیو و تجربی هستند؛ تجربهای که نو، بدیع و برخلاف جریان مرسوم و استانده در تئاتر ایران است.
*نمایشنامهنویس، مترجم، منتقد و مدرس هنرهای نمایش