در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش‌های بخش کودک و نوجوان جشنواره تئاتر عروسکی «تهران-مبارک»

ایده‌های جذاب خوب اجرا شوند هدرنمی نروند

ایران تئاتر – سید رضا حسینی: در دومین مطلب از مجموعه مطالب «نگاهی به هجدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران مبارک» به آثار حاضر در بخش کودک و نوجوان این رویداد هنری می‌پردازیم. با این توضیح که این جشنواره هم‌اکنون به صورت کاملا مجازی در حال برگزاری است و از سامانه تلویزیون تئاتر ایران می‌توان آثار حاضر در آن را مشاهده کرد. اخبار این جشنواره نیز هر روز در وب‌سایت ایران تئاتر بازتاب می‌یابد.

در روزهای گذشته نگاهی به آثار حاضر در بخش خردسال هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک داشتیم. حال نوبت به آن دسته از نمایش‌هایی می‌رسد که در بخش کودک و نوجوان این جشنواره حضور یافته‌اند. در بخش کودک و نوجوان جشنواره عروسکی مبارک هفت تئاتر صحنه‌ای از پنج شهر مختلف ایران حضور دارند که در ادامه این مطلب به هر کدام از آن‌ها خواهیم پرداخت.

باید به این نکته اشاره شود که تعدادی از نمایش‌های صحنه‌ای گروه سنی کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک در بخش دیگری به نام «مرور» قرار دارند؛ آثاری که در مطلب بعدی ایران تئاتر به آن‌ها اشاره خواهیم کرد. اگر مایل به تماشای نمایش‌هایی هستید که در مطلب پیش رو مورد بررسی قرار گرفته‌اند می‌توانید به سامانه تلویزیون تئاتر ایران مراجعه کنید. برخی از نمایش‌های جشنواره عروسکی مبارک در این پلتفرم به صورت کاملا رایگان قابل تماشا هستند. حال بهتر است به سراغ نمایش‌های صحنه‌ای بخش کودک و نوجوان جشنواره عروسکی مبارک برویم.

 

نمایش افسانه ماه و آفتاب

نمایش «ماه و آفتاب» یکی از هفت اثر حاضر در بخش کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است و تئاتر تهران را در رویداد هنری امسال نمایندگی می‌کند.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: مجتبی خوش صفت

کارگردان: امید انصاری

مشاوران کارگردان: خسرو انصاری، مهناز انصاری

بازیگران: رضا فقیهی، ماهان مقامی، آرزو صدری، میثم میثاقی، نرگس صفامنش، نازنین حسنی، زهرا میری، سمیرا امیدی،

راوی: زهرا ناظری

طراح حرکات فرم: آرزو صدری

انتخاب موسیقی: فاطمه قدمی

میکس و تنظیم موسیقی: میثم میثاقی

طراح و تصویرگر: فاطمه پشنگ پور

طراحی و دوخت لباس: انسیه حیدری

ساخت دکور و اجزای صحنه: محمد امامی، امید انصاری، فاطمه قدمی، فاطمه پشنگ پور

خلاصه نمایش

آقای خورشید و خانم ماه به نوبت در آسمان نورافشانی می‌کنند و با روشنایی خود زمین را از بند تاریکی می‌رهانند. آنها رفته رفته به یکدیگر علاقه پیدا می‌کنند و به صورت هم‌زمان در آسمان حضور می‌یابند. حضور همیشگی آنها در آسمان چندان باب میل انسان‌ها و دیگر موجودات روی زمین نیست؛ چرا که چرخه شبانه روز را بر هم می‌زند. عشق آتشین خورشید و ماه منجر به تولد ستاره‌ها می‌شود و خیلی زود آسمان از حضور آنها نورانی می‌گردد. روزی خورشید به ماه می‌گوید که ستاره‌ها بیشتر شبیه تو هستند و از او می‌خواهد فرزندی به دنیا بیاورد که شبیه خودش باشد؛ اما ماه پاسخ می‌دهد که در انجام این کار ناتوان است. خورشید که از حضور تمام وقت در کنار ماه خسته شده است و تنها خواسته‌اش از یار نقره‌فام را بی‌پاسخ می‌بیند ماه را ترک می‌کند و شب‌ها دیگر نزد او نمی‌آید. ماه نیز برای اینکه غرور خود را زیر پا نگذارد دیگر روزها پا به آسمان نمی‌گذارد. آن دو به دلیل علاقه‌ای که به یکدیگر دارند گاهی به صورت هم‌زمان در آسمان حضور می‌یابند و خورشید گرفتگی را پدید می‌آورند. ستاره‌ها همچنان متولد می‌شوند و موجودات ساکن روی زمین از بازگشت چرخه شب و روز خوشحال و راضی به نظر می‌رسند.

نگاهی به این نمایش

نمایش «افسانه ماه و آفتاب» اقتباسی از کتاب «افسانه‌های هفتاد و دو ملت» است و می‌توان آن را یک نمایش موزیکال مبتنی بر اجرای حرکات فرم لقب داد. کتاب یاد شده چندین افسانه‌ کهن از نقاط مختلف جهان را در بر می‌گیرد که به کوشش نویسندگانی نظیر ژان بروس هارد، هانری پوررا و وازیل پیرگوانو گردآوری شده‌اند. احمد شاملو و توسی حائری (همسر دوم شاملو) نیز آنها را به زبان فارسی برگردانده‌اند. افسانه ماه و آفتاب یکی از افسانه‌‌‌های نقل شده در این کتاب است که به کشور سودان تعلق دارد.

طراحان نمایش افسانه ماه و آفتاب سعی کرده‌اند روایتی آمیخته به طنز را در قالب یک نمایش مبتنی بر اجرای موسیقی و حرکات موزون به مخاطب ارائه دهند. با نگاهی به این نمایش می‌توان گفت که در انجام این هدف موفق بوده‌اند. در واقع تلاش آنها برای انتقال حس طنز مد نظرشان از طریق اجرای خوب بازیگران به بار نشسته است. بازیگران این نمایش را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد که هر کدام به صورت جداگانه روی صحنه حضور می‌یابند. زوجی که نقش خورشید و ماه را ایفا می‌کنند، زوجی که نقش یک زن و مرد صحرانشین را بر عهده دارند و بازیگرانی که به شکل سایه به اجرای حرکات موزون روی صحنه می‌پردازند و رقص آنها یادآور مراسم سنتی قبایل بومی صحرانشین است. در حرکات هر سه گروه یاد شده حس طنز مشاهده می‌شود و این حس کاملا به مخاطب انتقال می‌یابد.

در نمایش افسانه ماه و آفتاب دیالوگی وجود ندارد و تمامی ماجرا از طریق موسیقی و حرکت بیان می‌شود؛ با این حال برای آنکه بیننده از محتوای داستان سر در بیاورد یک راوی زن توضیحات مختصری را در هر صحنه ارائه می‌دهد. راوی سعی می‌کند از پرگویی بپرهیزد و بار اصلی روایت داستان را بر عهده بازیگران نمایش قرار دهد. آنها نیز در کار خود موفق هستند و ماجرای خورشید و ماه و اهالی زمین را به خوبی روایت می‌کنند.

عوامل تولید نمایش افسانه ماه و آفتاب به سراغ ساخت اثری رفته‌اند که در طراحی و اجرا دقت، ظرافت و خلاقیت بالایی را طلب می‌کند. این نمایش روایتگر یک داستان عاشقانه است و بخش عمده این روایت قرار است بر مبنای موسیقی و حرکات موزون صورت گیرد. با این حال در تئاتر ما محدودیت‌هایی برای اجرای چنین حرکاتی توسط دو بازیگر زن و مرد وجود دارد. بنابراین طراحان آثار این چنینی باید خلاقیت و ظرافت دوچندانی در طراحی حرکات موزون نمایش خود به خرج دهند تا نتیجه کار تاثیرگذار و چشم‌نواز از آب در بیاید. اما چنین خلاقیت و ظرافتی در نمایش افسانه ماه و آفتاب مشاهده نمی‌شود.

بار اصلی اجرای روایت عاشقانه این نمایش روی دوش دو بازیگر نقش آقای خورشید و خانم ماه قرار دارد. اما حرکات این دو بازیگر یادآور چرخه‌ای یکنواخت است که هنگام حضورشان روی صحنه مدام تکرار می‌شود. آنها طرح بزرگی از ماه و خورشید را در دست دارند و همراه با موسیقی پس زمینه به اطراف حرکت می‌کنند. این حرکات از نیمه نمایش به بعد کاملا تکراری است و تنوع خاصی در آن‌ها مشاهده نمی‌شود. حتی بازیگران فرم سایه نیز با وجود آنکه محدودیت‌های بازیگران دو نقش اصلی را ندارند به آفت تکرار دچار می‌شوند. رقص آن‌ها نیز در صحنه‌‌های مختلف نمایش بدون تغییر محسوسی مدام تکرار می‌شود و از نوآوری و تاثیر به دور است.

نبود تنوع را می‌توان در انتخاب موسیقی نمایش افسانه ماه و آفتاب نیز مشاهده کرد. بازیگران این اثر از ابتدا تا انتها با آهنگ‌های مشابه در حال حرکت روی صحنه هستند و موسیقی نیز مانند رقص به تدریج تکراری می‌شود. از سوی دیگر آهنگ‌های پس زمینه تناسب چندانی با خاستگاه افسانه ماه و آفتاب یعنی کشور سودان ندارد. این در حالی است که روی صحنه اقوام صحرانشین به تصویر کشیده شده‌اند و منطقی آن است که فرهنگ موسیقایی آنها به عنوان مکمل حرکاتشان به نمایش در آید. البته تصاویری که به عنوان پس زمینه بر پرده پشت سر بازیگران تابانده می‌شود و نقش دکور اصلی را بر عهده دارد موجب شده است تا این نمایش حداقل از نظر دیداری تنوع داشته باشد. بخش عمده طراحی صحنه توسط همین تصاویر صورت گرفته است و به فراخور صحنه‌های مختلف نمایش جزئیاتی نیز به آن اضافه می‌شود؛ به این ترتیب که در قسمت‌های مربوط به شرح حال زوج بومی صحرانشین چادر صحرانشینان و در قسمت‌های مربوط به هنرنمایی خورشید و ماه ریسمان ستاره‌ها روی صحنه قرار می‌گیرد تا میزانسن تکمیل شود.

در مجموع نبود تنوع در حرکات موزون بازیگران را می‌توان به عنوان مهمترین نقطه ضعف این نمایش برشمرد. البته کاستی‌های آشکاری نیز در زمینه طراحی لباس دو شخصیت اصلی یعنی خورشید و ماه و طرح‌های عروسک مانندی که از ماه و خورشید در دست دارند قابل مشاهده است. اما به دلیل آنکه کیفیت طراحی لباس در بسیاری از نمایش‌های ما حتی از حد استاندارد هم پایین‌تر است نمی‌توان ایراد خاصی را به نوع طراحی لباس در این نمایش وارد دانست.

به طور کل در تئاتر ما جای خالی نمایش‌هایی که نقش کلام در روایت داستان را کمرنگ و نقش موسیقی و حرکت را پررنگ جلوه می‌دهند احساس می‌شود و تلاش سازندگان نمایش افسانه ماه و آفتاب برای پر کردن این جای خالی قابل تقدیر است.

 

نمایش ریزجان

نمایش «ریزجان» نماینده قم در بخش کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: هادی حسنعلی

کارگردان: ندا وفایی

عروسک گردانان: مهدی برقعی، فهیمه باروتچی، مینا مقامی زاده، امیرحسین انصافی، عرفان صفری، محبوبه اعرابی

صداپیشگان: فهیمه باروتچی، محبوبه اعرابی، مهدی برقعی، امیرحسین انصافی، مینا مقامی زاده

طراحی شخصیت: حمیدرضا ساده

طراح عروسک: نسیم یاقوتی، ندا وفایی

نوازنده و آهنگساز: امیرحسین انصافی

طراحی و ساخت دکور: آلاله امیری، هانیه شجاع

ساخت انیمیشن: منصوره مولوی

دستیار کارگردان: عرفان صفری

خلاصه نمایش

ریزجان موجود کوچک و ریز نقشی شبیه به یک پسربچه است که در شهری به نام پاچستان زندگی می‌کند. اهالی این شهر همگی بزرگ جثه و قد بلند هستند و ریز جان هم می‌خواهد مانند آنها باشد. روزی ریزجان تخم بزرگی را می‌یابد و به خیال اینکه تخم یک پرنده است از آن مراقبت می‌کند. اما پس از شکسته شدن تخم و تولد نوزاد درون آن در می‌یابد که آن تخم متعلق به اژدها است. مادر اژدهای کوچک با این تصور که اهالی پاچستان قصد ربودن فرزندش را داشته‌اند شهر را با آتش دهان خود می‌سوزاند. اهالی شهر نیز ریزجان را مسئول این اتفاق می‌دانند و او را از شهر اخراج می‌کنند. کدخدا برای ریزجان شرط می‌گذارد تنها در صورتی قادر است به پاچستان برگردد که مانند اهالی این شهر قد بلند و بزرگ جثه شود. او نیز چون جایی به غیر از آنجا را نمی‌شناسد شرط را می‌پذیرد و به دنبال راهی برای بزرگ شدن می‌رود. مادر اژدها ریزجان را در این راه یاری می‌کند و به او می‌گوید که برای بزرگ شدن باید تک و تنها و بدون کمک گرفتن از هیچ جنبنده‌ای به کوه بلند برود و گیاه تن‌تنانی را بیابد. ریزجان که عزم خود را برای بزرگ شدن جزم کرده تمام خطرهای این کار را می‌پذیرد و راهی کوه می‌شود. در همان زمان اهالی پاچستان پی به اشتباه خود می‌برند و خواهان بازگشت ریزجان به شهر می‌شوند. او برای گیاهان آواز می‌خواند و رشد آنها را تسریع می‌کرد. اما در غیاب او گیاهان شهر خشکیده‌اند و سبزی و شادابی از پاچستان رخت بر بسته است. اهالی شهر دوست صمیمی ریزجان به نام فیلیان را مامور می‌کنند که او را به پاچستان بازگرداند. در نهایت ریزجان موفق به یافتن گیاه تن‌تنانی می‌شود اما دیگر توانی برای بازگشت به خانه ندارد. به همین دلیل سوتی که مادر اژدها به او داده است را به صدا در می‌آورد تا به کمکش بیاید. مادر اژدها پس از بازگرداندن ریزجان به خانه به فیلیان می‌گوید که ریزجان باید تمام راه تا کوه بلند را به تنهایی می‌رفت و باز می‌گشت؛ اما چون او تنها باز نگشته است نمی‌تواند با خوردن گیاه تن‌تنانی بزرگ شود. اما ریزجان دیگر نیازی به بزرگ شدن ندارد. او همراه با فیلیان به پاچستان باز می‌گردد و به اهالی شهر شعر و آواز خواندن یاد می‌دهد تا بتوانند گیاهان آنجا را همیشه سرسبز و شاداب نگه دارند. سپس با همه خداحافظی می‌کند تا دنیا را بگردد و تجربیات تازه کسب کند.

نگاهی به این نمایش

در نمایش «ریزجان» نکات مثبت فراوانی وجود دارد و نکات منفی چندانی را نمی‌توان در آن مشاهده کرد. یکی از این نکات مثبت تلاش سازندگان این اثر برای هویت بخشی به اهالی شهر پاچستان است. اهالی این شهر همگی قد بلند هستند و تنها پاهایشان روی صحنه قابل مشاهده است. تنها کسی که به صورت تمام قد در صحنه حضور دارد فیلیان است که سنین کودکی را می‌گذراند و به قول خودش وقتی بزرگ شود حسابی رشد می‌کند و چندین برابر می‌شود. اهالی پاچستان بسیاری از حروف کلمات را «چ» تلفظ می‌کنند و لهجه خاص خود را دارند. آنها حتی ضرب‌المثل‌های مخصوص به خود را بر زبان می‌آورند که در اکثر آنها خصلت تنبلی و بی‌خیالی حس می‌شود. به این ترتیب در نیمه نخست نمایش ریزجان مخاطب کاملا با اهالی این شهر آشنا می‌شود و قادر است هویتی که به آنها بخشیده شده را درک کند.

یکی دیگر از نکات مثبت این نمایش استفاده مناسب از موسیقی و آواز است. آوازهای به کار رفته در این اثر تنوع خوبی دارند و به فراخور ماجراهایی که ریزجان با آنها دست و پنجه نرم می‌کند شاد، غمگین، حماسی و امیدبخش می‌شوند. گذشته از آن آوازهای به کار رفته در این نمایش به موقع اجرا می‌شوند و در استفاده از آنها زیاده روی یا کم کاری صورت نگرفته است.

از طراحی خوب عروسک‌ها نیز می‌توان به عنوان یکی دیگر از نکات مثبت این نمایش یاد کرد. فیلیان دوست صمیمی ریزجان به صورت یک فیل آبی رنگ تپل طراحی شده است و دوست دیگر او بچه اژدها نیز شکل و قیافه بانمکی دارد. نوع طراحی این عروسک‌ها کم و بیش مطابق با سلیقه کودکان امروز است و می‌توان به راحتی با آنها ارتباط برقرار کرد. افزون بر کیفیت طراحی عروسک‌ها تنوع آنها در این اثر نیز قابل توجه است؛ در کنار عروسک‌های میله‌ای حاضر در صحنه عروسک پوشیدنی مادر اژدها قرار دارد که نسبت به سایرین اندازه بزرگتری را به تصویر می‌کشد و تفاوت سایز میان اژدها و موجودات ریز جثه را نمایان می‌سازد. چنین تنوعی را می‌توان در لوکیشن‌های طراحی شده برای این نمایش نیز مشاهده کرد. تعداد صحنه‌های طراحی شده برای این اثر تناسب خوبی با مدت زمان نمایش دارد و جابه‌جایی میان آنها نیز به موقع انجام می‌گیرد.

حتی عوامل تولید نمایش ریزجان برای افزودن تنوع بیشتر به این اثر از انیمیشن نیز استفاده کرده‌اند. بخش‌های مربوط به عبور ریزجان از جنگل و صعود او به قلعه کوه برای یافتن گل تن‌تنانی به صورت انیمیشن روایت می‌شود. نوع طراحی این انیمیشن تا حدی نمایش‌های سایه را تداعی می‌کند و تنوع خوبی به شکل روایت این اثر افزوده است.

تنها ایرادی که به نمایش ریزجان می‌توان گرفت این است که عبور قهرمان داستان از جنگل پرخطر بسیار مختصر و کم هیجان به تصویر کشیده شده است و اثر چندانی از خطراتی که مادر اژدها از آن دم می‌زند به چشم نمی‌آید. در حالی که تلاش ریزجان برای صعود به کوه و رسیدن او به بلوغ فکری می‌توانست با شور و هیجان و حوادث بیشتری به تصویر در آید.

وجود ویژگی‌هایی نظیر برخورداری از فراز و فرود داستانی، شخصیت پردازی مناسب و استفاده خوب از شعر و موسیقی و انیمیشن موجب شده است تا نمایش ریزجان برای مشاهده در پلتفرمی نظیر تلویزیون تئاتر ایران نیز کاملا بهینه به نظر برسد. آثاری که نیم نگاهی به نمایش در پلتفرم‌های آنلاین دارند می‌توانند استفاده از عناصری نظیر انیمیشن را رواج داده و آن را ارتقا بخشند.

در مجموع نمایش ریز جان یکی از آثار خوب حاضر در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک برای مخاطب کودک است و تلاشی که عوامل تولید آن برای طراحی این نمایش کرده‌اند را به خوبی می‌توان در بخش های مختلف این اثر مشاهده و احساس کرد.

نمایش یه گوله ماه نقره‌ای

از دیگر نمایندگان تهران در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک می‌توان به نمایش «یه گوله ماه نقره‌ای» اشاره کرد. این نمایش یکی از آثار صحنه‌ای حاضر در بخش کودک و نوجوان جشنواره عروسکی مبارک است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: نسرین خنجری

کارگردان و سازنده عروسک: ریحانه (فاطمه) باغبادی

عروسک گردانان: سمیرا یزدان پژوه، عاطفه بحرالعلوم طباطبایی، شراره یوسفی، ریحانه باغبادی، الهام وفایی

صداپیشگان: شراره یوسفی، سامان فرشید نیا، سارا اقبال، داوود بختیاری، مجید زرین اقبال، سمیرا یزدان پژوه

طراح عروسک: نسیم یاقوتی

طراح صحنه و دکور: سمیرا یزدان پژوه

آهنگساز: حمید باقری

طراح لباس: کفایت گندمی

ساخت دکور و اجزای صحنه: حمید عابدی

خلاصه نمایش

پیرزنی به نام ننه گلنسا چندین سال است پای دار قالی نشسته تا بافتن فرش خود را تمام کند. اما نخ نقره‌ای رنگی که او می‌خواهد در هیچ مغازه‌ای پیدا نمی‌شود. نوه او گلپر برای کمک به مادربزرگش تصمیم به یافتن نخ می‌گیرد. روزی کرم ابریشمی که گلپر در کنج خانه نگهداری می‌کند به او می‌گوید قصد تنیدن پیله‌ای به دور خود دارد و اگر گلپر پیله را به ماه برساند می‌تواند به نخ نقره‌ای رنگی که مادربزرگ لازم دارد دست یابد. گلپر به کمک دو گلوله نخ جدا شده از دار قالی که دیگر از نخ بودن خسته شده‌اند و دوست دارند هر چه زودتر به قالی تبدیل شوند راهی کوچه پس کوچه‌های آبادی می‌شود تا مسیری برای رسیدن به ماه بیابد. آنها ابتدا بالای بلندترین ساختمان آبادی می‌روند و سپس راهی نوک درخت می‌شوند تا دستشان به ماه برسد. سرانجام با راهنمایی درخت راه قله کوه را در پیش می‌گیرند تا به ماه برسند. بالای کوه دو نخ قالی از همراهی گلپر باز می‌مانند؛ چرا که پای یکی از آنها پیچ خورده است و باید به خانه باز گردند! دختر نوجوان خیلی زود در می‌یابد که حتی از نوک قله کوه نیز نمی‌تواند ماه را لمس کند. گریه‌های او دل ماه را به رحم می‌آورد و او را راهی زمین می‌کند. ماه بر نخ‌های پیله رنگ نقره‌ می‌پاشد و کرم ابریشم به پروانه تبدیل می‌شود. گلپر نخ‌ها را به دست ننه گلنسا می‌رساند و کار بافتن قالی به پایان می‌رسد. در پایان دلیل وسواس مادربزرگ مشخص می‌شود. او نخ نقره‌ای را برای بافتن نقش پلاک فرزندی که در جنگ از دست داده است لازم داشت. نقش قالی نیز چهره پسر ننه گلنسا است.

نگاهی به این نمایش

بخشی از داستان نمایش «یه گوله ماه نقره‌ای» کشش قابل قبولی برای همراه ساختن مخاطب با خود دارد. مخاطب این اثر، حتی اگر کودک باشد، چون می‌داند که دست یافتن به ماه امکان‌پذیر نیست تا پایان کنجکاو می‌ماند که بداند فرجام کار چیست و سرنوشت گلپر و قالی مادربزرگ او به کجا می‌انجامد. علاوه بر آن نمایش یه گوله ماه نقره‌ای تنوع خوبی در زمینه استفاده از عروسک دارد. در این نمایش انواع و اقسام عروسک مانند عروسک دستکشی، عروسک‌های هدایت شونده با ریسمان نظیر عروسک‌های خیمه شب بازی و عروسک‌های عصایی کنترل شونده با چوب به کار گرفته شده‌اند. از دو مورد یاد شده می‌توان به عنوان نکات مثبت اصلی این نمایش یاد کرد.

استفاده از شعر و موسیقی را نیز می‌توان به عنوان یکی دیگر از نکات مثبت این اثر در نظر گرفت. اگرچه کیفیت آهنگ‌ها و ترانه‌های ساخته شده برای این نمایش می‌توانست بالاتر باشد اما وجود شعر و موسیقی به روایت داستان تنوع بخشیده و آن را از یکنواختی خارج کرده است.

با این حال در این نمایش نکات منفی و نقاط ضعف مشخصی را نیز می‌توان یافت.  یکی از این نکات استفاده از رنگ‌های مات و مرده برای طراحی اجزای صحنه است که هم در طراحی عروسک‌ها، هم در نقاشی‌های ساده و کم جزئیات یس زمینه و هم در تمام جزئیات دکور مشاهده می‌شود. این در حالی است که مخاطب اصلی این نمایش کودکان و نوجوانان سال ۱۳۹۹ هستند که هر روز در فضای مجازی یا در شبکه‌های تلویزیونی مخصوص پخش انیمیشن با تصاویر خوش رنگ و لعاب سر و کار دارند. بنابراین برای جلب نظر آنها باید از رنگ‌‌های شاد و ظاهر جذاب‌تری استفاده کرد.

در زمینه طراحی عروسک نیز نمایش یه گوله ماه نقره‌ای حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد و وامدار نمایش‌های عروسکی قدیمی تلویزیون است. اگر عروسک‌های این نمایش را با عروسک‌های به کار رفته در سریال‌های تلویزیونی ایرانی که چهل سال قبل از برنامه کودک و نوجوان شبکه یک و دو پخش می‌شدند مقایسه کنید تفاوت قابل ذکری میان آنها نخواهید دید. این ضعف در کیفیت صدای شخصیت‌های حاضر در داستان به خصوص شخصیت اصلی یعنی گلپر نیز قابل مشاهده است. پس از مقایسه صدای گلپر با صدای نانوا در همین نمایش می‌توان به این نتیجه رسید که به کمک صدای قدرتمندتر و شاداب‌تر می‌شد بخشی از ضعف‌های ظاهری شخصیت او را پوشش داد.

در مجموع نمایش یه گوله ماه نقره‌ای با وجود تمام نقاط قوتی که در دل خود جای داده است از نظر ظاهر حرف چندانی برای گفتن ندارد و در نظر نسل امروز رنگ و رو رفته و قدیمی جلوه می‌کند. در صورت برخورداری از رنگ و لعاب بهتر این نمایش می‌توانست توجه کودکان امروزی را بیشتر به خود جلب کند.

 

نمایش آدی و بودی

نمایش «آدی و بودی» از گرگان در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران  مبارک حضور دارد و در بخش کودک و نوجوان این رویداد هنری حاضر شده است.

عوامل تولید نمایش

نویسندگان: فاطمه برومند، رعنا زیادلو (بر اساس داستان کوتاهی از صمد بهرنگی)

کارگردانان: فاطمه برومند، رعنا زیادلو

طراح تئاتر: رضا پورتراب زاده

طراح عروسک: هانیه میرمجیدی

مشاور کارگردان: هومن صالحی، رضا وحیدی فرد

راوی: یاسین رضوانی

عروسک گردانان: مهدیه محمدی، شقایق زمانی، زهرا تبرسایی

صداپیشگان: رضا پورتراب زاده، هومن صالحی، زهرا محمدنیا، فاطمه برومند، مجید عراقی، رعنا زیادلو

تهیه‌کننده، سرپرست گروه، طراح صحنه، نور ، پوستر و بروشور: رضا پورتراب زاده

نوازندگان: هستی حافظ، نیکیار کشمیری، رعنا زیادلو

ضبط موسیقی و صدابردار: ایمان معصوم

دستیار صدا: ابوالفضل جامی

تصویر بردار و مسئول امور چند رسانه‌ای: مجید عراقی

تصویربردار: معین قنادان

تدوین: جعفر صادقی

طراحان ماکت و اجزای صحنه: رعنا زیادلو، دیبا حسینی، فاطمه برومند

اجرای موسیقی و افکت: کامیار آداک

دستیاران کارگردان: زهرا تبرسایی، نازنین کسرائی

دستیاران اجرایی: آرزو مهاجر، آسا خلیقی

خلاصه نمایش

آدی و بودی زن و شوهر کهنسال و بسیار ساده‌ای هستند که در روستا روزگار می‌گذرانند. دختر آن دو که اختر نام دارد در شهر زندگی می‌کند و همسر بسیار ثروتمندی دارد. روزی آنها تصمیم می‌گیرند به شهر بروند و دیداری با دخترشان تازه کنند. آنها به دلیل ساده و بی‌شیله پیله بودن محل پنهان کردن کلید خانه و کله پاچه‌ای که پخته‌اند و پول‌هایی که پس انداز کرده‌اند را به درویشی که حوالی منزلشان پرسه می‌زند می‌گویند و او نیز از خدا خواسته به سراغ دار و ندارشان می‌رود و آن را به تاراج می‌برد. آنها در شهر و محل زندگی دخترشان نیز حسابی دردسر درست می‌کنند و بدون اینکه بخواهند مشکل و خرابی به بار می‌آورند. از سوی دیگر اختر نیز حضور پدر و مادر فقیر خود در خانه را کسر شان خانواده می‌داند. از همین رو عاقبت آنها را از خانه بیرون می‌اندازد و همراه با مقداری دوشاب، چند متر چیت و یک راس اسب راهی روستا می‌کند. آدی و بودی در بین راه دوشاب را درون شکاف زمین می‌ریزند تا به خیال خود آن را ترمیم کنند؛ چیت را نیز روی بوته خاری می‌اندازند تا مبادا سرما بخورد و اسب را به کلاغ لنگی می‌دهند که بتواند زودتر به لانه‌اش برگردد. آنها پس از ملاقات مجدد با درویش بار دیگر به دلیل ساده و پرت بودن نشانی دارایی‌هایی که در مسیر بازگشت به خانه بذل و بخشش کرده‌اند را به او می‌دهند و درویش نیز برخلاف قولی که به زوج کهنسال داده به سراغ چیت و اسب می‌رود و آنها را به تصاحب خود در می‌آورد. پیرزن و پیرمرد با ورود به خانه در می‌یابند که درویش دروغگو دار و ندارشان را به تاراج برده است.

نگاهی به این نمایش

نمایش آدی و بودی از فرمی متفاوت نسبت به نمایش‌های کلاسیک بهره می‌برد و یک میکرو تئاتر است؛ به این معنی که عروسک گردان‌ها عروسک‌های کوچک نمایش را در دکورهای مینیاتوری به حرکت در می‌آورند و فیلمبردار این فعل و انفعال را به تصویر می‌کشد. تصاویر مذکور هم‌زمان با اجرای تئاتر روی پرده بزرگی به نمایش در می‌آید و تماشاچیان قادر به تماشای آن خواهند بود. نمایش آدی و بودی به دلیل نیمه موزیکال بودن از وجود گروه موسیقی نیز بهره می‌برد و نوازندگان در کنار عروسک گردانان و صداپیشگان روی صحنه به هنرنمایی می‌پردازند. شاید بتوان همین دو عنصر یعنی فرم متفاوت و استفاده از ترانه‌های شاد را به عنوان نقاط قوت اصلی این نمایش در نظر گرفت.

نمایش آدی و بودی بر اساس داستان آشنای «آدی و بودی» ساخته شده است. این داستان یکی از ده داستان کوتاهی است که سال‌ها قبل «صمد بهرنگی» آنها را در قالب کتاب «تلخون» به چاپ رساند. داستان این نمایش هیچ تفاوتی با داستان کوتاه صمد بهرنگی ندارد و تمام شخصیت‌ها و رویدادها بدون هیچ تغییری وارد نمایش شده‌اند؛ با این تفاوت که داستان به زمان حال انتقال یافته و بار طنز آن نیز بیشتر شده است؛ تا جایی که در بسیاری از موقعیت‌ها و شاید بهتر است بگوییم تقریبا در تمام آنها به هجو نزدیک می‌شود. شخصیت‌های نمایش علاوه بر شوخی با یکدیگر با راوی داستان نیز شوخی و گاه یکه به دو و بگو مگو می‌کنند. راوی داستان خود را نویسنده نمایش می‌نامد و علاوه بر شخصیت‌ها گاه به نوازنده‌ها و عروسک گردان‌ها نیز دستوراتی می‌دهد. او همچنین در پاره‌ای اوقات با شخصیت‌های نمایش همراه می شود و دیوار چهارم را می‌شکند.

با وجود بهره بردن نمایش آدی و بودی از فرم نوین جنس شوخی‌های به کار رفته در این نمایش چندان نو نیست. این شوخی‌ها بیشتر از جنس همان گوشه و کنایه‌هایی هستند که در فیلم‌های کمدی سال‌های اخیر سینمای ایران رواج دارد. مواردی نظیر ارجاع دادن به خواننده‌های آن سوی آب که در دوران پیش از انقلاب برو بیایی داشتند و اجرای ترانه‌های آنها و رقصیدن یا شوخی کردن با ابیات این ترانه‌ها همگی پیش از این بارها در فیلم‌های کمدی سال‌های اخیر سینمای ایران به کار رفته است. طراحان نمایش برای قوام دادن به این شوخی‌ها که اغلب محرک حس نوستالژی مخاطب است از موزیک متن فیلم قیصر نیز استفاده کرده‌اند. به بیان دقیق‌تر هر زمان که اختر مستخدمان خود را صدا می‌زند موزیک متن فیلم قیصر نیز نواخته می‌شود.

دکور و ماکت مینیاتوری نمایش بسیار خوب طراحی شده و از جزئیات قابل توجهی برخوردار است. این دکور برای کسانی که در دوران کودکی خود خانه عروسکی داشتند خاطرات فراوانی را زنده می‌کند. شاید حتی بیننده نمایش آرزو کند که ای کاش می‌توانست این دکور را از نزدیک ببیند و خودش نیز سهمی در گرداندن عروسک‌ها درون اتاق‌های کوچک و دوست داشتنی آن داشته باشد.

نمایش آدی و بودی به مدد ساز و آواز و شوخی‌های پر و پیمان خود می‌تواند لحظات شاد و مفرحی را برای بیننده رقم بزند و به خوبی او را سرگرم کند. علاوه بر آن فرم نوین و به روز این اثر نیز برای مخاطبان جوان، به خصوص افرادی که به دنبال بهره‌مندی از تجربیات تازه در آثار نمایشی هستند، جذاب است. با این حال این نمایش پیام خاصی برای بیننده ندارد و هر آنچه قصد گفتن آن دارد را پیش از این فیلم‌های سینمایی کمدی گیشه محور سینمای ایران گفته‌اند.

 

نمایش جایی برای آشغال‌ها نیست

نمایش «جایی برای آشغال‌ها نیست» یکی دیگر از سه نماینده تهران در بخش کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده و کارگردان: نسرین خنجری

صداپیشگان و عروسک گردانان: مسعود غزنچایی، شبنم فتاحی عارف

طراح عروسک: نسیم یاقوتی

ساخت ویدئو: رضا خدادادی

انتخاب موسیقی: فربد خانی زاده

ضبط صدا: مانی منادی زاده

تصویربردار: حسین ذوالفقاری

تدوین و صداگذاری: مسعود غزنچایی

دستیار صحنه: پرتو کاویانی

خلاصه نمایش

آقای قوطی کنسرو و خانم پوستر که سال‌ها قبل دور انداخته شده‌اند زوجی هستند که میان سایر آشغال‌ها زندگی می‌کنند. آنها که در زمانی نه چندان دور سخت عاشق و شیفته یکدیگر بودند اکنون مدتی است که مشکلاتی را در زندگی مشترک خود تجربه می‌کنند. اکثر این مشکلات ریشه در افزایش روزافزون زباله‌ها دارد که جای آنها را حسابی تنگ کرده‌ است. قوطی کنسرو و پوستر خیلی زود در می‌یابند که منشا تولید این زباله‌ها انسان‌ها هستند. از همین رو تصمیم می‌گیرند به سراغ آدم‌ها بروند و از آنها بخواهند کمتر زباله تولید کنند. در این راه مگس وفاداری نیز با آنها همراه می‌شود. آنها مشکلات زیادی را در طول این سفر غم‌انگیز و پرماجرا تجربه می‌کنند و گروه کوچکشان رفته رفته کوچک‌تر می‌شود. در پایان قوطی کنسرو که تنها و بی‌یاور مانده در می‌یابد که انسان‌ها سال‌های سال است روی کره زمین رویت نشده‌اند و مشکلی که خود منشا تولید آن بوده‌اند زندگی آنها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. آنها با به طور کامل از بین رفته‌اند و یا مجبور به ترک زمین شده‌اند.

نگاهی به این نمایش

نمایش «جایی برای آشغال‌ها نیست» ایده‌های جالبی را در دل خود جای داده است که از همان ابتدا جلب توجه می‌کند. دو شخصیت اصلی این اثر یعنی آقای قوطی کنسرو و خانم پوستر در واقع تصاویر بازیگران اصلی فیلم «عروس» ساخته «بهروز افخمی» یعنی «ابوالفضل پورعرب» و «نیکی کریمی» هستند. آقای قوطی کنسرو به سبک شخصیت‌های کلاه مخملی نقش اول فیلمفارسی لوطی منش حرف می‌زند و خانم پوستر بسیار حساس و مبادی آداب است. در واقع تمام شخصیت‌های حاضر در این نمایش حتی آنهایی که حضور بسیار کوتاهی در داستان دارند از شخصیت پردازی جالبی برخوردارند و کاملا متفاوت با دیگران طراحی شده‌اند. جالب آن است که صدای تمام آنها از دهان دو عروسک گردان این نمایش بیرون می‌آید و این دو نفر  توانسته‌اند علاوه بر عروسک گردانی وظیفه صداپیشگی را نیز به خوبی انجام دهند.

یکی از شخصیت‌های جالب این نمایش مگسی است که از ابتدا تا انتها او را در صحنه مشاهده می‌کنیم. به دلیل آنکه مگس‌ها عمر کوتاهی دارند او رشد سریعی را در طول داستان تجربه می‌کند. با آنکه مگس‌ها در دنیای واقعی حدود یک ماه عمر می‌کنند مگس نمایش جایی برای آشغال‌ها نیست معتقد است که مگس‌ها تنها یک هفته قادر به زندگی هستند. از همین رو او در ابتدای نمایش کودک است و در طول صحنه‌های مختلف به تدریج رشد می‌کند تا در پایان داستان پیر و فرتوت شود و در نهایت نیز زندگی را بدرود بگوید. او در مقاطع مختلف زندگی خود لحن متفاوتی برای صحبت با دیگران دارد؛ در دوران کودکی تنها ویز ویز می‌کند و جملات اندکی را بر زبان می‌آورد. در دوران نوجوانی پر شر و شور است و کلمات را به سبک موسیقی رپ بیان می‌کند. در دوران جوانی نیز به سخنان خود لحن پرطمطراق می‌دهد و سعی می‌کند مانند دوبلور همیشگی آلن دلون، آقای خسرو خسروشاهی، صحبت کند. او رابطه بسیار خوبی با خانم پوستر دارد و در واقع این پوستر مچاله و مهربان نقش مادر خوانده مگس را ایفا می‌کند.

شاید بتوان نمایش جایی برای آشغال‌ها نیست را یک کمدی سیاه قلمداد کرد. شخصیت‌های به تصویر کشیده شده در این نمایش با وجود برخورداری از ماهیت کمیک سرنوشت تلخ و دردناکی دارند و زباله‌های تولید شده توسط انسان‌ها آنها را یک به یک به کام مرگ می‌کشد. مرگ تمام آنها در میان شوخی و خنده رقم می‌خورد و بیننده نمایش هنگامی به خود می‌آید که دیگر سوژه‌ای برای خندیدن باقی نمانده است و خودش و آقای قوطی کنسرو را تک و تنها با آینده‌ تاریک و مبهمی که هم‌نوعانش رقم زده‌اند رو در رو می‌بیند. در واقع سازندگان تئاتر جایی برای آشغال‌ها نیست در حین سفر ادیسه وار و سراسر شوخی و خنده آقای قوطی کنسرو و همراهانش این تلنگر را به ما می‌زنند که حتی همین حالا که مشغول خندیدن هستیم موجودات زنده فراوانی روی کره زمین در حال عذاب کشیدن و دسته و پنجه نرم کردن با مرگ هستند؛ مرگ و عذابی که ما انسان‌ها با ندانم‌کاری و زیاده‌خواهی خود برایشان به ارمغان آورده‌ایم. در پایان نمایش این حقیقت بدون هیچ روتوشی به شکل کاملا آشکار در قالب تصاویر مربوط به کوه زباله‌ها و حیواناتی که در حال زجر کشیدن هستند در معرض دید مخاطب قرار می‌گیرد و حتی از او پرسیده می‌شود که چه سهمی از این فاجعه دارد؟

نمایش جایی برای آشغال‌ها نیست توانسته است بدون سر دادن شعارهای کلیشه‌ای خطرات ناشی از تولید بی‌رویه زباله برای طبیعت، جانوران و حتی خود انسان را به تصویر بکشد. این نمایش را می‌توان اثر نسبتا کم خرجی لقب داد که توانسته است به کمک یک گروه کوچک و جمع و جور اما خلاق صحنه‌های جالبی را خلق کند. طراحی صحنه و اجزای آن شکل قابل قبولی دارد که با فرم نمایش همخوان بوده و در یک راستا قرار می‌گیرد. موسیقی متن نقاط عطف داستان نیز برگرفته از فیلم‌های مشهور سینمای جهان است و با موضوع هر صحنه هماهنگی دارد.

نمایش جایی برای آشغال‌ها نیست را می‌توان جزو آثار خوب حاضر در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی مبارک طبقه‌بندی کرد. اثری که هم فرم قابل قبولی دارد و هم از دیالوگ‌های محکم، داستان تاثیرگذار و آغاز و فرجام شسته رفته‌ای برخوردار است.

 

نمایش پر خورشید

نمایش «پر خورشید» به عنوان یک تئاتر عروسکی صحنه‌ای از کرج در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران  مبارک حضور دارد و در بخش کودک و نوجوان این رویداد هنری حاضر شده است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده و کارگردان: سعیده دهقانی نژاد

تهیه کننده: مجتبی کرمانی

عروسک گردانان: آرمیتا اصغر زاده، طیبه یاوری، سعیده دهقانی نژاد، مجتبی کرمانی، شراره یوسفی

صداپیشگان: سعیده دهقانی نژاد، داوود بختیاری

انتخاب موسیقی: علی جباری

طراح عروسک و دکور: سعیده دهقانی نژاد

ساخت دکور: مجتبی کرمانی

ساخت عروسک: سعیده دهقانی نژاد

دستیار ساخت: طیبه یاوری

مدیر صحنه و نورپرداز: خدیجه عزیزی

منشی صحنه زینب دهقانی نژاد

تصویربردار و تدوین: سپهر دولتشاهی

دستیار کارگردان: مجتبی کرمانی

دستیاران تصویر: مسرور شمع الدین لویی، علی اصغر ریحانی

خلاصه نمایش

حکیمان شهر راه علاج بیماری پادشاه را استفاده از شکر دوا تشخیص داده‌اند. پسر کوچک پادشاه که شکرک نام دارد برای یافتن دارو راهی شهر قانون می‌شود. شهر قانون قوانین خاص خود را دارد که تمام و کمال بر دروازه شهر نصب شده است و تمام افراد ساکن در شهر موظف به رعایت آن هستند. یکی از این قوانین آن است که اهالی شهر باید در ساعت معینی از شب چراغ خانه را خاموش کنند و به بستر بروند. شکرک که در مهمانخانه شهر حضور دارد به جرم نقض این قانون دستگیر می‌شود. او پس از دستگیری در می‌یابد که دلیل این امر پری بوده است که در بیابان یافته و آن را با خود به شهر آورده است. این پر درخشان به پرنده خورشید تعلق دارد و حتی در تاریکی شب نیز درخشش آن چشم را خیره می‌کند. پس از رفع سوء‌تفاهم وزیر حاکم شهر که از نیاز مبرم شکرک به شکر دوا با خبر است حاکم را تحریک می‌کند که از او سوء استفاده کند. آنها هر بار شکرک را به دلایل واهی دستگیر می‌کنند و پسر نوجوان را وادار به انجام کار دشوار اما پرسودی می‌نمایند. آخرین درخواست آنها به دام انداختن پرنده خورشید است. شکرک پیش از اجابت این درخواست شرط می‌کند که باید شکر دوای مورد نیاز پدرش به شهرشان فرستاده شود. او پس از اطمینان یافتن از این موضوع پرنده خورشید را به دام می‌اندازد؛ اما به جای تحویل دادن آن به حاکم با پرنده به شهر خود باز می‌گردد.

نگاهی به این نمایش

نمایش عروسکی «پر خورشید» از داستانی بهره می‌برد که یادآور داستان‌های هزار و یک شب است و در بخش‌هایی از آن شاهد وجود کشش مناسبی برای همراه ساختن مخاطب هستیم. در برش‌هایی از اجرای این نمایش نیز وجود تنوع احساس می‌شود. به عنوان مثال هر زمان که شکرک قصد دارد نقشه‌های خود برای اجابت خواسته‌های حاکم را بیان و آنها را اجرا کند نمایش به تئاترهای مخصوص بازی با سایه شباهت می‌یابد و فرم اثر تغییر می‌کند. از سوی دیگر در طراحی صحنه‌ها و عروسک‌های این نمایش از رنگ‌های نسبتا شاد و زنده استفاده شده است و فضای صحنه غمگین و مرده نمی‌نماید. نقش و نگار پس زمینه نیز با وجود برخورداری از ظاهر ساده با روح صحنه سازگار است و ناخوشایند جلوه نمی کند. صداپیشگی شخصیت‌ها نیز قابل قبول است و بر گوش مخاطب بد نمی‌نشیند.

با این حال در نمایش پر خورشید ضعف‌هایی وجود دارد که بخشی از نقاط قوت این اثر را خنثی می‌کند. داستان این نمایش یکدست نیست و در بخش‌هایی از اثر به شکل یک در میان موجب افت ریتم آن می‌شود. در واقع منحنی کشش داستان و ریتم نمایش به شکل سینوسی است و مدام بالا و پایین می‌شود؛ تا جایی که در پاره‌ای اوقات بیننده احساس می‌کند نمایش از تک و تا افتاده است. پایان بندی نمایش نیز عجولانه به نظر می‌رسد و به یکباره همه چیز تمام می‌شود.

نمایش پر خورشید از وجود عروسک‌هایی بهره می‌برد که مشابه با عروسک‌های خیمه شب بازی طراحی شده‌اند و توسط ریسمان هدایت می‌شوند. همان گونه که اشاره شد در طراحی آنها از رنگ‌های متنوع و زنده‌ استفاده شده است. با این حال در چهره این عروسک‌ها سبک هنری منحصر به فردی مشاهده نمی‌شود و تقریبا همگی شمایل معمولی و کلیشه‌ای دارند. در واقع عروسک‌های این نمایش به گونه‌ای طراحی نشده‌اند که هویت خاص خود را داشته باشند. می‌توان آنها را در هر نمایش دیگری به کار برد و نام‌های متفاوت و دلخواهی بر آنها نهاد. حتی پادشاه شهر قانون را می‌توان در نمایش‌های دیگر به عنوان قصاب یا بقال به کار برد چون هیچ تفاوتی با آنها ندارد.

شخصیت شکرک هنگام صحبت با حاکم تعدادی از جملات خود را قافیه دار و شعرگونه بر زبان می‌آورد و حسرت فقدان چنین خصلتی در کل جملات این نمایش را بر دل مخاطب می‌گذارد. این خصلت به سان جامه برازنده‌ای است که از این نمایش دریغ شده است. مسلما در صورتی که این قبای خوش رنگ و فرم به صورت کامل بر تن این نمایش می‌نشست نقاط ضعف آن نیز کمتر به چشم می‌آمد.

 

نمایش موش روستایی و راز ناهار گم شده

نمایش عروسکی «موش روستایی و راز ناهار گم شده» از سوی اصفهان در بخش نمایش‌های صحنه‌ای گروه سنی کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی مبارک حضور دارد.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: ساندرا فنیچل اشر

مترجم: حسین فدایی حسین

کارگردان: لیلی شایق

عروسک گردانان: فاطمه عسگری، نسیم لقمانی، آوین خردمند، پریسا صفایی

صداپیشگان: لیلی شایق، فاطمه عسگری، پریسا صفایی

طراحان عروسک: مهناز اشراقی، محمد شفیعی (سازنده عروسک)

طراح دکور و اجزای صحنه: شعله قلی پور دشتکی

آهنگساز: پویا فرهنگ پژوه

نورپرداز: هادی شبان

کارگاه: محمد شفیعی، یاسمین خدادادی

افکتور: باران ورکیانی

تدوین صدا: آوین خردمند

فیلمبرداری و تدوین نهایی: سعید خطیبی

مشاور طراحی دکور و عروسک‌ها: حبیب‌الله شفیعی

خلاصه نمایش

موش روستایی دختر عموی خود را از شهر به روستا دعوت کرده و غذای مفصلی برای او تدارک دیده است. اما دو بچه گربه بازیگوش مخفیانه به سراغ غذاها می‌روند و به نوبت تمام آنها را می‌خورند. هنگامی که موش شهری با تماس تلفنی پسر عمویش از گم شدن غذاها باخبر می‌شود و ناراحتی او را می‌بیند موش روستایی را برای ناهار به شهر دعوت می‌کند. اما گربه‌ها او را تا شهر تعقیب می‌کنند و سر فرصت غذاهای موش شهری را نیز مخفیانه می‌خورند. موش شهری برخلاف پسر عمویش قافیه را نمی‌بازد و با کارآگاه پلیس تماس می‌گیرد. کارآگاه خیلی زود متهمان شکمو را می‌یابد و آنها را به موش‌ها تحویل می‌دهد. گربه‌ها قول می‌دهند در تهیه پنیر و پخت نان به موش روستایی کمک کنند تا خطاهایشان بخشیده شود.

نگاهی به این نمایش

نمایش «موش روستایی و راز ناهار گم شده» بر اساس یکی از آثار خانم «ساندرا فنیچل اشر» ساخته شده است. این نویسنده آمریکایی تمرکز ویژه‌ای بر نوشتن داستان و نمایشنامه برای کودکان دارد و آثار او معمولا با اقبال مخاطبان و منتقدان همراه می‌شود. در نمایش موش روستایی و راز ناهار گم شده شاهد نمایشنامه محکمی هستیم که از ابتدا تا انتها جذابیت خود را برای مخاطب حفظ می‌کند.

اجرای این نمایشنامه روی صحنه نیز به خوبی انجام گرفته است. افراد صداپیشه وظیفه خود را به درستی انجام داده‌اند و ادای جملات واضح و شسته رفته است. کیفیت دیالوگ‌ها هم در سطح مناسبی قرار  دارد و جملات متناسب با مخاطب هدف یعنی کودکان در نظر گرفته شده است. در بخش‌هایی از نمایش شاهد وجود موسیقی و آواز نیز هستیم که بر جذابیت این اثر در نزد مخاطبان کودک می‌افزاید.

عروسک‌های نمایش موش روستایی و راز ناهار گم شده به سبک عروسک‌های خیمه شب بازی طراحی شده‌اند و به همان شیوه نیز هدایت می‌شوند. به بیان دقیق‌تر حرکت ناگهانی و گاه به گاه گربه‌ها به سمت سقف خانه موش‌ها کاملا مشابه با صعود برق‌آسای عروسک مبارک به سقف خیمه صورت می‌گیرد. شکل و شمایل این عروسک‌ها نیز کم و بیش مشابه با عروسک‌های خیمه شب بازی است. عروسک‌های این نمایش لباس‌های خوش دوختی بر تن دارند که جذابیت اندک صورت آنها را جبران می‌کند. در واقع لباس این عروسک‌ها حتی از خود آنها هم جذاب‌تر است.

ماکت و دکور صحنه نیز با شکل و شمایل عروسک‌ها و ترکیب رنگ لباس آنها همخوان است و این عناصر در تلفیق با یکدیگر سبک ظاهری خاصی برای این نمایش پدید آورده‌اند. در مجموع می‌توان از نمایش موش روستایی و راز ناهار گم شده به عنوان اثری سرگرم کننده برای کودکان یاد کرد.

 

لزوم داشتن صبر و حوصله و پشتکار برای اجرای ایده‌ها

در بسیاری از نمایش‌های صحنه‌ای حاضر در بخش کودک و نوجوان هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی مبارک ایده‌های جالبی به چشم می‌خورد. برخی از این ایده‌ها به خوبی پیاده شده بود و برخی دیگر نیز اجرای مناسبی نداشت؛ به گونه‌ای که ایده اولیه هدر رفته جلوه می‌کرد.

برای طراحی یک نمایش زیبا و تاثیرگذار تنها داشتن یک ایده جالب و نو کافی نیست؛ بلکه باید تمهیدات لازم برای اجرای ایده مورد نظر را پیاده کرد تا از هدر رفتن آن جلوگیری نمود. برای این کار صبر، حوصله، پشتکار و دقت فراوانی لازم است که گاه عوامل تولید آثار نمایشی از آن بی‌بهره‌اند. ایده‌ها ابتدا باید پرورانده شوند و بهترین راهکار جهت اجرا شدنشان اندیشیده شود و قابل اجرا بودن آن مورد بررسی کامل قرار گیرد؛ در غیر این صورت حتی بهترین ایده‌ها نیز به هدر خواهند رفت و تنها افسوس و حسرت پشت سر خود باقی خواهند گذاشت.




مطالب مرتبط

«پینوکیو» در تالار هنر نمایشنامه‌خوانی می‌شود

«پینوکیو» در تالار هنر نمایشنامه‌خوانی می‌شود

اولین برنامه نمایشنامه‌خوانی تالار هنر در راستای معرفی آثار برتر جهان در قالب نمایشنامه‌خوانی، به نمایشنامه «پینوکیو» با کارگردانی داوود زارع اختصاص پیدا کرده است که در روزهای ابتدایی اردیبهشت 1403 به صحنه خواهد رفت.

|

بازگشت نمایش عروسکی «گرگ بلا جلو بیا جلو بیا» به صحنه

بازگشت نمایش عروسکی «گرگ بلا جلو بیا جلو بیا» به صحنه

نمایش عروسکی «گرگ بلا جلو بیا جلو بیا» به کارگردانی سمیرا یزدان‌پژو که پیش از این در اسفند سال 1402 روی صحنه رفته بود، در ادامه روند اجرا، از امروز (چهارشنبه ۱۵ فروردین) به مدت یک هفته، ساعت ۱۶ در مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک ...

|

خواسته حسن دادشکر از مدیر تالار هنر

بیشتر آثاری را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد
خواسته حسن دادشکر از مدیر تالار هنر

بیشتر آثاری را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد

حسن دادشکر، پیشکسوت تئاتر ایران خطاب به مدیر تالار هنر گفت خواهشی که از شما دارم این است که بیشتر کارهایی را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد. بعضی از کارها متاسفانه بخش موسیقایی‌اش آن قدر بالاست که محتوا، کارگردانی و بازی و عناصر اصلی درام را تحت تاثیر قرار ...

|

گفت‌وگو با اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان «کتابخورها»

صداقت و احترام؛ شرط‌های ماندگاری در عرصه نمایش کودک
گفت‌وگو با اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان «کتابخورها»

صداقت و احترام؛ شرط‌های ماندگاری در عرصه نمایش کودک

اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان نمایش «کتابخورها» با بیان اینکه مسیر زندگی‌اش با تماشای نمایش کودک تغییر کرده است، از لزوم صداقت و احترام در تولید اثر برای کودکان به عنوان شرط‌هایی برای ماندگاری در این عرصه سخن گفت.

|

گفت‌وگو با کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه»

زهرا ناظری: خواندن قصه‌، کودکان را برای تماشای نمایش آماده می‌کند
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه»

زهرا ناظری: خواندن قصه‌، کودکان را برای تماشای نمایش آماده می‌کند

زهرا ناظری، نویسنده و کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه» می‌گوید خواندن کتاب‌های قصه برای کودکان زیر سه سال، آن‌ها را برای همراه شدن و تماشای نمایش کودک آماده می‌کند.

|

نظرات کاربران