در حال بارگذاری ...
...

درباره نمایش «اطلاع ثانوی»، کار مینا میرزاآقا

جنگ قدرت روی صحنه تئاتر

درباره نمایش «اطلاع ثانوی»، کار مینا میرزاآقا

جنگ قدرت روی صحنه تئاتر

علیرضا نراقی: دختر با چشمانی بسیار مشتاق و مجذوب به ما خیره است. با صدایی که به گوش می‌رسد و ورود شخصیت تازه، مشخص می­‌شود که دختر در حقیقت با آن چشمان از حدقه بیرون زده، مشغول تماشای یک مستند جنگی است. دختر در طول اجرای «اطلاع ثانوی» به طور متناوب به دیدن این مستند جنگی ادامه می­‌دهد؛ گویی مشغول آموزش دیدن است. او در حال آموختن جنگ است. جایی که قدرت نقاب از رخ بر می‌­کشد و خود را عریان می­‌سازد. همچنین دختر مشغول جمع­‌آوری عکس‌های معروف جنگی هم هست، او در پس آن ظاهر نحیف و آسیب‌پذیر، دل‌بسته جنگیدن است.

خواهر کوچک‌تر که وارد می­‌شود، هم از مستند شاکی است و هم از عکس­‌ها. مدام از خواهر بزرگ‌تر ایراد می­‌گیرد و او را کنترل می‌­کند. این‌طور به نظر می­‌رسد که خواهر بزرگ‌تر، تحت کنترلِ همراه با آزار خواهر کوچک‌تر است. گاهی با تمهیدات اجرایی در صحنه اول این‌طور به نظر می­‌رسد که موقعیت آن‌ها جابجا می‌شود؛ خواهر بزرگ‌تر سیگاری روشن می­‌کند و در حالی که در گفت‌وگوها این‌طور به نظر می­‌رسد که او سیگار می‌کشد، اما سیگار دست خواهر کوچک‌تر است. با تمهیداتی از این دست، راز در فضای واقع­‌گرای نمایش گسترش پیدا می‌کند. خواهر کوچک‌تر با کمک خواهر بزرگ‌تر دارد یک کافه افتتاح می‌­کند که عکس­‌های آن افتتاحیه، علی‌رغم میل او، عکس­‌های جنگی انتخاب شده توسط خواهر بزرگ‌تر است. کنترل در ظاهر دست خواهر کوچک‌تر، وسواس‌ها و تمایلات اوست اما در اصل قدرت جای دیگری نهفته است.

صحنه دوم با ورود برادر همراه است. او هم مشغول استفاده و بهره بردن از خواهر بزرگ‌تر است؛ برادری که سودای بازیگری دارد اما در این هنر به هیچ‌جا نرسیده است. خیال خام او، بی قیدی و هوسبازی­‌اش باز هم جایگاه کنترل و قدرت را در خانه به چالش می­‌کشد. در عین این‌که خواهر بزرگ‌تر از نظر مالی بهره‌­مند است اما تصویر بیرونی زندگی این خانواده به گونه‌­ای است که گویی این خواهر بزرگ‌تر است که توسط خواهر کوچک‌تر و برادرش کنترل می­‌شود و مورد سواستفاده قرار می‌گیرد.

نمایش «اطلاع ثانوی» به نویسندگی و کارگردانی مینا میرزاآقا، نمایشی درباره قدرت است؛ قدرت در ساختار خانواده و برتری طلبی در کوچک‌ترین واحد اجتماعی. نمایش به درستی و در روایتی آرام و رازآمیز، قدرت و اعمال آن را در ساحت‌های نهفته و نادیدنی زندگی روزمره، مورد بررسی قرار می­‌دهد.

«اطلاع ثانوی» می­‌تواند به واسطه تمهیدات اجرایی و نشانه‌­های به کار رفته در متن که به اجرا نفوذ کرده است، نمایش بیرونی قدرت را به چالش بکشد. میرزاآقا تلاش کرده در راستای متن و احتمالاً محدودیت­‌های اجرای نمایش توسط یک گروه مستقل جوان در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران، نمایشی مینی‌مالیستی را ترتیب دهد. نوع طراحی صحنه نمایش که توسط افروز پرتوی و رامبد والا انجام شده، امری نشانه‌­دار و توجه برانگیز در این اجراست که به فضای مینی‌مالیستی و نشانه­‌محور کار کمک کرده است. نشانه‌ای و قراردادی بودن عناصر صحنه کمک کننده است به همان رازآمیزی و ساختار معمایی متن که پرسش اصلی‌­اش از قدرتمند و کنترل­‌گر حقیقی این رابطه خانوادگی است. میزاآقا به خوبی این نکته را درک و بازتعریف کرده است که اندیشه قدرت و مناقشات و چالش‌­های آن برآمده از کوچک‌ترین واحد اجتماعی است و رابطه مبتنی بر قدرت را همه ما از همان روابط نزدیک و خصوصی خود درونی می­‌کنیم.

صحنه سوم نمایش در ساختار دراماتیک «اطلاع ثانوی»، صحنه افشاگری و شکفتن عنصر اصلی درام است. کنترل دست همان کسی است که مجذوب مستند جنگی و عکس­‌های جنگی است. قدرت دست کسی است که دارد از اسناد جنگی، آداب جنگ­‌آوری را می‌­آموزد. خواهر بزرگ‌تر در لباس انسانی که دارد مورد سواستفاده و مصرف قرار می­‌گیرد، مشغول هدایت و کنترل خواهر و برادرش است. او که ثروت -به عنوان یکی از عناصر اصلی قدرت- را نیز در چنگ دارد، ظریف و آزموده می­‌جنگد.

«اطلاع ثانوی» ابتدا با چینش گیج­‌کننده اطلاعات، فضای پر ابهامی را ایجاد می­‌کند و در ادامه تمام این ابهامات و اطلاعات بی­‌سامان را سامان می‌­بخشد و آن‌چه در درام پی می­‌گیرد، سامان‌بخشی افشاگرانه به همین اطلاعات و نشانگان پراکنده‌ای است که از ابتدا بخشی از آن‌ها به ما نشان داده شده­‌اند. با این‌که جنس بازی­‌ها و طراحی میزانسن کاملاً واقع­‌گراست اما پرداخت درام و طراحی فضای اجرا فراتر از واقع­‌گرایی می­‌رود و نمایش را به اثری نمادین بدل می­‌کند که دارد در لفافی روان و خانوادگی از موضوعی غامض و پیچیده از نظر اجتماعی حرف می­‌زند.

نمایش با وجود گسست‌­های گاه به گاهی در ریتم، سرمای نه چندان دلچسب صحنه اول و آشفتگی برخی میزانسن­‌ها، رفته رفته مخاطب را به درون خود می‌کشد و در نهایت او را با نوعی روشن‌شدگی تأمل‌برانگیز از سالن خارج می‌کند که این مهم‌ترین ارزش اجرای «اطلاع ثانوی» است.