مدرس و پژوهشگر تئاتر در گفتوگو با ایران تئاتر مطرح کرد
بابک معماری: معرفی تعزیه در عرصه جهانی بلاتکلیف مانده است
بابک معماری، مدرس و پژوهشگر تئاتر، شناخت هنرمندان و کارگردانان بزرگ دنیای درام چون پیتر بروک و گروتوفسکی از تعزیه را به جریانی که تلاش داشت تا از عناصر تئاتریکال تعزیه در اجرای صحنهای بهره ببرد، مرتبط دانست و گفت امروزه معرفی تعزیه در عرصه جهانی بلاتکلیف مانده است.
به گزارش ایران تئاتر، با توجه به ایام سوگواری حسینی و رونق برگزاری مجالس تعزیه در سراسر کشور به گفتوگویی با بابک معماری، مدرس و پژوهشگر حوزه تئاتر در زمینه اقدامات مدیران فرهنگی در معرفی این هنر ملی پس از ثبت جهانی در بخش بینالملل پرداختیم.
پس از ثبت جهانی تعزیه به عنوان هنر نمایش ایرانی در یونسکو، چه اقداماتی به منظور اشاعه و معرفی این هنر به جهانیان صورت گرفته است؟
در 30 آبان ماه 1389 زمانی که ثبت جهانی تعزیه در یونسکو انجام شد، از طرف مسئولان وقت به منظور معرفی این هنر در بخش بینالملل قولهایی داده شد. قول و قرارهایی مبنی بر ورود آموزش و پرورش در بحث آموزش، حضور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بحث ساخت مکانی برای اجرای تعزیه و اختصاص رشته تعزیه در دانشگاهها از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گذاشته شد؛ اما تاکنون سازوکار مناسبی برای ارائه این هنر و حمایت از هنرمندان پیشکسوت تعزیه عملی نشده است تا بتوانیم در عرصه جهانی موفق باشیم. در واقع ما تعزیه را ثبت جهانی کردیم و بعد از آن هیچ اقدامی برای حفظ و اشاعه این هنر ملی انجام ندادیم.
شناخت هنرمندانی چون پیتر بروک از تعزیه به چه شکل و اساسی اتفاق افتاده است؟
شناخت هنرمندان و کارگردانان بزرگ دنیای درام چون پیتر بروک، گروتوفسکی و تنی چند از دیگر هنرمندان تئاتری مغرب زمین بر اساس روند مراودات فرهنگی شکلگرفته پیش از انقلاب و اساساً جریانی برمیگردد که تلاش داشتند هنر تعزیه را به جهان معرفی و از عناصر تئاتریکال آن در اجرای صحنهای بهره گیرند. این عناصر در کنار دیگر تئاترهای آسیایی در عرصه بینالملل، باعث توجه هنرمندانی چون پیتربروک و گروتوفسکی شد که بارها به تاثیر آن در اجرای آثار خویش اعتراف کردند. البته این مواجهه هنر تئاتر مغرب زمین با هنرهای نمایشی آیینی و سنتی ما ابتدا توسط هنرمندان سرشناسی چون استاد بهرام بیضایی و ... و بعدها نیز به وسیله محمد رحمانیان، اصغر دشتی و دیگران انجام شد تا از این طریق راه جهانی شدن این هنر متوقف نشود اما متاسفانه به غیر از این جریان و تلاشها، امروزه معرفی تعزیه در عرصه جهانی بلاتکیف مانده است که همین امر سبب لطمات فراوانی به این هنر شده است. آنهم درعصری که تمدنها به دنبال تمدنسازی و حتی تاریخسازی برای خویش هستند.
آیا عدم توجه مسئولان و نهادها به تعزیه ناشی از کمکاری هنرمندان این حوزه است؟
خیر، در همین ایام سوگواری حسینی ما در خانه هنرمندان و پردیس تئاتر خاوران شاهد برپایی مجالس تعزیه هستیم، این نشان میدهد هنرمندان تعزیه عرصه را رها نکردهاند ولی چون حمایتی ندیدهاند، دلسرد شدهاند و این دلسردی ممکن است منجر به کاهش بیش از پیش هنرمندان فعال در این زمینه شود. اختصاص سالن نمایش آیینی سنتی تعزیه در پردیس تئاتر خاوران حرکت خوبی است اما برای پیشرفت بیشتر در این زمینه نیازمند حمایت، سرمایهگذاری و برنامهریزی مسئولان فرهنگی هستیم. برپایی تعزیه همچنان بر جریان سنتی خود استوار است و ما در حقیقت جایگاه ویژهای برای این هنر تعریف نکردهایم.
چقدر راهاندازی واحدی جداگانه در دانشگاهها برای تعزیه را با هدف شناخت دانشجویان ضروری میدانید؟
با گذشت زمان، کم کم نمایشهای آیینی و سنتی ما به دست فراموشی سپرده میشوند، چون بزرگان این عرصه به دلیل کهولت سن یا بیماری جمع ما را ترک میکنند و در بسیاری موارد تجربه و دانش آنها به نسل بعد منتقل نشده است. قطعاً برای حفظ تعزیه نیازمند واحد درسی برای آموزش این هنر هستیم. دانشجویان ما از جنبههای شناختی تعزیه جاماندهاند. ما باید در امر پژوهش و آموزش این هنر اقدام کنیم گرچه تلاشهای هنوز بسامان نرسیدهای توسط دکتر ناصربخت، داوود فتحعلیبیگی و دیگران شده است.
تاسیس مکانی دائمی برای اجرای تعزیه تا چه حد ضرورت دارد؟
اینکه ما برای اجرای تعزیه جایگاهی مثل تکیه دولت در دوره ناصری داشته باشیم، کاملاً ضروری است. خیلی از تکیههای تعزیه مانند تکیه نیاوران تاکنون تغییر کاربری پیدا کردهاند یا به طور کامل حذف شدهاند و این یکی دیگر از آسیبهایی است که به تعزیه وارد شده است. ما انواع تعزیههای زنانه، شادیآور و تخیلی داریم. این تنوع و نوآوری در نسخههای تعزیه نشاندهنده استقبال مردمی، انعطافپذیری در دوران ناصری و اوج این هنر است که به دلیل وجود تکیه دولت و حمایتهای دولت وقت از تعزیه شکل گرفته است. قطعاً اگر امروزه ما مرکز تجمعی چون تکیه دولت داشته باشیم تا در تمامی روزهای سال برای مردم تعزیه اجرا کند، میتوانیم به نوآوری در اجرای تعزیه، تعدد ژانر و ایدههای نوین اجرایی برسیم و در کنار همه اینها به احیای تعزیه بپردازیم.
آیا میتوان تعزیه را در انواع سالنهای تئاتر به سبک غربی نظیر بلکباکسها اجرا کرد؟
در بُرههای از تاریخ فضای اجرای تعزیه در تکایای موقت و ثابت بود که سکویی گرد یا چهارگوش در وسط داشت و مردم در ایوانهایی دورتادور آن مینشستند اما کمکم این شکل سنتی شکسته شد و اجراها حتی به بیرون از تکایا انتقال پیدا کرد. حال باید گفت برای اجرای تعزیه در سالنهای تئاتر به سبک غربی نظیر بلکباکس (Black box)باید به دوجنبه مهم توجه داشت: اول جنبه آیینی تعزیه است؛ یعنی مردم نه تنها به تماشای آن مینشینند بلکه شاهد بخشی از اعتقادات مذهبی خویشاند. در این حالت ممکن است به شخصیت شمر پول بدهند تا امام حسین (ع) را شهید نکند و یا حتی دخیل حاجت به مجلس تعزیه ببندند. در این صورت اگر به تعزیه به عنوان آیین نگاه کنیم حتی اگر در یک سالن تئاتر به سبک غربی نظیر بلکباکس باشد نیز باید به همان شکل سنتی اجرا شود. اما اگر بخواهیم به جنبههای نمایشی این هنر بپردازیم، میتوانیم به اجرای صحنهای و استخراج عناصر تئاتریکال آن توجه داشته و آنها را با عناصر تئاتر صحنهای درآمیزیم. در جنبه دوم کارگردانهایی چون محمد رحمانیان با نمایش «پُل» و «شهادتخوانی قدمشاد مطرب در طهران» و اصغر دشتی نیز با نمایش «مجلس شبیهخوانی شازده کوچولو» با استفاده از شیوههای اجرایی تعزیه در صحنه قاب عکسی به اجرای نمایش پرداختند که همچون آثار ابتدای شروع این جریان، تأثیرگذار بودهاند.
چگونه میتوانیم با اجرای تعزیه در سالنهای تئاتر به سبک غربی به شیوههای اجرایی این هنر وفادار باشیم؟
البته همانگونه که بیان شد این امر بستگی به نظر اجرای آیینی یا برداشت تئاتری ما از تعزیه دارد اما اگر بخواهیم با نگاه آیینی به جهت وفاداری به شیوههای اجرایی این هنر بنگریم، باید بگوییم صحنه تعزیه، صحنهای چندسویه (گرد) و صحنه تئاتر به سبک غربی تکسویه و قاب عکسی یا نهایتاً سهسویه است، چون صحنه گرد مختص نمایشهای آیینی و سنتی ایران است. ما اولین کاری که باید برای اجرای تعزیه در سالنهای یادشده انجام دهیم، شکل قرارگیری تماشاگران است که باید دورتادور صحنه باشند تا تعزیه در وسط اجرا شود. چون بسیاری از قراردادهای اجرایی تعزیه مثل فاصلهگذاری که جزو ویژگیهای سبک اجرایی تعزیه است، نباید به هم بریزد.
در تعزیه معمولاً اولیا روی صحنه هستند و اشقیا در دور صحنه و در اطراف سکو برای اولیا رجزخوانی میکنند. ما باید دقت کنیم تا اگر قرار است تغییر فضایی ایجاد کنیم و در صحنه تئاتر به سبک غربی به اجرای تعزیه بپردازیم، روش دیالوگگویی در این نمایش به هم نخورد. البته که با در نظر گرفتن تمامی قراردادهای اجرایی تعزیه در سالنهای تئاتر به سبک غربی، باز هم اصالت تعزیه از لحاظ اجرایی آسیب میبیند. تماشاگر عادت دارد دورتادور صحنه اجرای تعزیه بنشیند. اشقیاخوان کنار مردم قرار میگیرد ولی در صحنه قاب عکسی مدرن نظم اجرایی تعزیه به هم میریزد و بحث فاصلهگذاری و ارتباط تنگاتنگ مخاطب و تعزیه از دست میرود. از اینرو به نظر میرسد اجرای تعزیه به شیوه سنتی آن در صحنههای تئاتر به سبک غربی، کار دشواری است و ممکن است از هر طرف لطماتی به اجرای تعزیه بزند.
تاکنون حرکت مشخصی به منظور تاسیس مکانی متمرکز برای اجرای تعزیه شکل گرفته است؟
قرار بود تا در خیابان شریعتی تهران سالنی به نام «سالن نمایشهای آیینی صبا» تأسیس شود که 17 سال است این پروژه به دلیل اختلاف بین شهرداری و نهادهای مرتبط بلاتکلیف مانده است. البته در 26 تیرماه امسال خبری مبنی بر برطرف شدن مشکلات در این زمینه مطرح شد و امیدارم که این قضیه بهزودی به ثمر بنشیند.
شیوه اجرایی تعزیه تا چه میزان در آموزش آکادمیک هنرهای نمایشی تاثیرگذار است؟
من همیشه در دانشگاه به دانشجویان میگویم تعزیه را به شکل یک مراسم سوگواری نبینید، تعزیه به شما یک شیوه اجرایی یاد میدهد. شیوه اجرایی که ما در جریان «تئاتر سوم» در تئاتر غرب مشاهده میکنیم و تأکید بر ارتباط زنده و نفس به نفس بازیگر با مخاطب دارد. از این رو باید آموزش تعزیه در دانشگاهها بر مبنای شناخت عناصر تئاتریکال آن جهت تلفیق با عناصر تئاتر به سبک غربی برای اجرای صحنهای باشد تا دانشجویان بتوانند از این رهگذر توشهای برگیرند. به همین دلیل و به نظر بنده، این مبنای اجرایی میتواند در آموزش دانشگاهی نیز تأثیرگذار باشد.