کارگردانی که شیفته نمایش ایرانی است
علی یداللهی: اجرای نمایشهای آیینی سنتی با ویژگیهای ۲۰۰ سال پیش همچنان مدرن محسوب میشود
علی یداللهی، نویسنده، بازیگر و کارگردان با بیان اینکه اجرای نمایشهای آیینی سنتی با ویژگیهای ۲۰۰ سال پیش همچنان مدرن محسوب میشود، این گونه نمایشی را به ظرفی تشبیه کرد که هر مظروفی در آن جای میگیرد.
نگار امیری: نمایشهای آیینی سنتی در هر کشوری نشئتگرفته از ریشههای فرهنگ و تمدن آن به شمار میرود. این نمایشها در طول تاریخ به اشکال مختلف اجرا شده و در حال تکامل و بهروزرسانی مطابق با تغییرات جامعه بوده است.
درونمایه این آثار بیش از هر هنر دیگری از زندگی مردم، آداب و رسوم، رفتارهای مذهبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها الگوبرداری شده است و به همین دلیل در اکثر مواقع مورد پسند و توجه مخاطبان قرار میگیرد.
علی یداللهی، نویسنده، بازیگر و کارگردان نمایشهای آیینی سنتی به عنوان یکی از هنرمندانی است که از شروع فعالیت خود در عرصه هنرهای نمایشی علاوه بر طراحی پوستر و طراحی صحنه به صورت ویژه به بازی و کارگردانی نمایشهای آیینی سنتی پرداخته است.
«آسیاب بچرخ»، «مواظب کلاهت باش»، «پهلوان کچل و اژدها» و «یوسف و زلیخا» تنها تعدادی از آثاری است که با بازی او روی صحنه رفته است.
کارگردانی «دختر چوپان»، «راز عروسک»، «بلبل سرگشته» و «کلاغ بلا، توپ طلا» و «رختشورشاه» نیز بخشی از کارنامه هنری یداللهی به عنوان کارگردان است.
آقای یداللهی کاری برای اجرا در دست دارید؟
متنی ویژه نوجوانان به تالار هنر ارائه دادهام که در صورت امکان برای بهار سال ۱۴۰۱ روی صحنه خواهد رفت و یک متن سیاهبازی نیز به تماشاخانه سنگلج تحویل دادهام که منتظر نظر نهایی و زمان پیشنهادی سالن هستم.
تماشاخانه سنگلج تا چه حد برای مخاطبان تئاتر به عنوان جایگاهی برای اجرای نمایشهای آیینی سنتی شناخته شده است؟
تماشاخانه سنگلج صرفا برای نمایشهای آیینی سنتی نیست. نمایشهای ایرانی به طور کل در این سالن روی صحنه میروند. در حالی که سالیان است ما با آقای داوود فتحعلی بیگی پیشکسوت نمایشهای آیینی سنتی به لزوم تاسیس یک خانه برای اجرا، پژوهش و آموزش در زمینه نمایشهای آیینی و سنتی همصدا شدهایم.
آیا در حال حاضر میزان تولید آثار آیینی سنتی به حدی است که بتواند برنامه یک سالِ سالنی مختص به خود را تامین کند؟
بله، نمایش آیینی سنتی گرایشهای متفاوتی دارد که متاسفانه تاکنون به دلیل بیتوجهی و نبود شناخت کافی از سایر شاخههای آن مغفول مانده است. در حالیکه تمامی گروههای نمایش سنتی شامل تختحوضی، تعزیه، تعزیه مضحک و کمدی، سیاهبازی، نقالی، نقالی طنز، ترنابازی و پردهخوانی در طول سال میتوانند برنامه یک سالن را تامین و به احیای سنتهای ایرانی نمایشی کمک کند. این خانه میتواند برای مردم پاتوقی باشد تا به تماشای آثار نمایش ایرانی بنشینند و در طول سال هم با آموزش نوجوانان و جوانان این گونه نمایشی را گسترش دهد.
استقبال مخاطبان از این آثار را چطور ارزیابی میکنید؟
تجربه ثابت کرده هر زمان جشنواره آیینی سنتی یا اجرایی در این زمینه روی صحنه رفته است، مورد استقبال مردم قرار میگیرد. من قول میدهم در صورت تاسیس خانهای برای اجرای آثار نمایشی آیینی سنتی، این خانه همیشه شلوغ باشد. به طور مثال میتوان از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۱۲ شب با اجراهای متفاوت میزبان تماشاگران بود.
پیش از این طرحی برای ساخت سالنی مختص به این گونه نمایشی تصویب شده بود، از روند اجرا و عملیاتی شدن آن اطلاعی دارید؟
چندسالی میشود که قرار است تا مکانی برای اجرای نمایشهای سنتی برپا شود اما متاسفانه هر چند وقت یک بار تنها خبری به گوش میرسد و هنرمندان هنرهای آیینی سنتی همچنان در بلاتکلیفی و نامعلومی به سر میبرند. درحال حاضر هر سازمانی برای خودش تعزیه یا سایر نمایشهای آیینی را اجرا میکند؛ سازمان شهرداری هر سال چندین سیاه را در خیابان به عنوان عمو نوروز معرفی میکند که در آخر هم مشخص نمیشود، ماهیت آنها به کدام شخصیت نمایش سنتی ما (سیاه، عمونوروز یا حاجیفیروز) برمیگردد.
برنامههای پراکنده نهادها و پرداختن سازمانها به این مقوله از چه نظر مشکلساز است؟
هرکسی نباید تعریف شخصی خود را از نمایش و به طور خاص هنر ارائه دهد. بسیاری از مقولههای هنری تعریف شدهاند و تغییر در آنها چه در محتوا و چه اجرا باعث تغییر در هنر آیینی سنتی به شمار میآید.
بعضی از هنرمندان میگویند، نمایش سنتی را مدرن کنیم مثل این است که بگویند یخ داغ است یا ماست سیاه. در مقوله نمایش سنتی میتوانیم از تعبیر نمایش سنتی با نگاه مدرن بهره ببریم .
چگونه میتوان نمایش سنتی را با نگاه مدرن کار کرد؟
من اعتقاد دارم اگر ما نمایش تختحوضی، سیاهبازی و سایر نمایشهای آیینی سنتی را به شکل قدیمی و با ویژگیهایی مطابق ۲۰۰ سال پیش کار کنیم، باز هم مدرن کار کردهایم. چراکه تئاتر جدید چند سال است به این نقطه رسیده که میتوان با یک قالیچه و دو کوسن نمایشی چون «اتللو» را اجرا کرد و ما این کار را 200 سال پیش در نمایش سنتی انجام دادهایم. در این گونه نمایشی یک قالیچه و چارپایه میتوانند نمادی از جنگل، تخت پادشاهی، صندلی وزیر و کنده گردنزنی باشد.
میتوان محتوای جدید را در فرم نمایش سنتی روی صحنه برد؟
بله، نمایش آیینی سنتی ظرفی است که میتوان هر محتوایی در آن ریخت و حرفهای امروز را در قالب فرم قدیمی روی صحنه برد.
چقدر آموزش هنرهای نمایشی آیینی سنتی مورد توجه بوده؟ اساسا این موضوع تا چه حد در احیای آن در میان نسل جوان اهمیت و تاثیر دارد؟
چندین سال میشود که آقایان فتحعلیبیگی و دکتر محمدحسین ناصربخت به دنبال تاسیس دانشکدهای مرتبط با نمایشهای آیینی و سنتی هستند، حتی شرح دروس این رشته هم آماده شده است اما متاسفانه مشخص نیست چرا تاکنون با وجود پیگیری این دو بزرگوار از سوی دیگر بخشهای مرتبط اقدامی در راستای به انجام رسیدن این مهم انجام نشده است؛ در حالی که قطعا آموزش در میان نسل جوان باعث احیای این هنر میشود.
متاسفانه حتی سرفصلهای دانشگاهی نیز به جای تبدیل شدن به یک رشته یا گرایش درسی، کمتر شدهاند.
اصلا چه اشکالی دارد دانشکدهای وجود داشته باشد با عنوان دانشکده هنرهای سنتی که به آموزش این هنرها از جمله موسیقی، نمایش، نقاشی و دیگر هنرهای مرتبط بپردازد؟!
آیا برای آموزش نمایشهای آیینی سنتی منابع لازم در دسترس هست؟
ما منابع بسیار خوب و بسیاری چون شاهنامه فردوسی، عطار، داستانهای هفت پیکر، کلیله و دمنه، قصههای مشتی گلین خانوم و قصههای زیاد دیگری داریم که قابلیت اجرای نمایشی دارند و میتوانیم مسائل روز را با قصههای قدیمی در قالب نمایش سنتی روی صحنه ببریم.
برای گسترش هنرهای آیینی سنتی در بخش بینالملل کارنامه موفقی وجود دارد؟
نه متاسفانه، این در حالی است که بیشتر آثار برتر ما در جشنواره های بینالمللی تئاتر ریشه در نمایشهای سنتی دارند. قطعا بهتر است ما نمایشهای خود را به عنوان هنر ملی به دیگر کشورها معرفی کنیم.
فضای تحقیق و پژوهش درباره نمایشهای آیینی سنتی در ایران تا چه حد مهیاست؟
دانشجویان و پژوهشگران برای تحقیق درباره کاتاکالی به هند، نمایش سایه به اندونزی و کابوکی به ژاپن میروند؛ اما در مورد نمایش تختحوضی و سایر هنرهای سنتی ایران جایی برای تحقیق نیست. محققان باید دو سال یک بار به جشنواره تئاتر بیایند که متاسفانه در همان جشنواره هم خیلی از آثار سنتی نیست و یک نفر را تنها سیاه کردهاند، حتی اکثر ویژگیهای نمایش آیینی سنتی مانند ارتباط شخصیتها، قصهها و نوع میزانسنها سنتی نیستند.
ما در ایران هیچ جایی برای دیدن انواع متفاوت نقالی، روحوضی، سیاهبازی و سایر هنرهای آیینی نداریم. هیچ جایی برای ریشهیابی تاثیر این هنرها روی یکدیگر نیست و پژوهشگران حتی نمیتوانند از تاثیر تعزیه روی تختحوضی، سیاهبازی و بالعکس آن اطلاعاتی پیدا کنند.
اگر کسی بخواهد روی هر یک تحقیق کند باید همه این آثار را در طول سال ببیند و متاسفانه حتی در آرشیوهای مرتبط با بزرگان این هنر نیز فیلمهای باکیفیتی برای ارائه وجود ندارد.
بزرگترین عاملی که شما را به سوی این هنر جذب کرد، چیست و مهمترین ویژگی این نوع نمایش برای مخاطبان کدام است؟
تخیل مهمترین عاملی است که من را به سوی این هنر جذب کرد. پرنده خیال شما با این هنر به هرجایی که بخواهد، راه مییابد. بزرگترین ویژگی این هنر برای مخاطبان هم این است که او میداند در حال تماشای یک نمایش است. او شاهد تمام مراحل آماده شدن بازیگران برای اجراست و به فاصله ده ثانیه میپذیرد که بازیگر مقابل او در نقش شاه، وزیر، دیو یا هر شخصیت نمایشی دیگری است. به طور مثال شخصیت سیاه نمایش سنتی به راحتی با تکنیک گریز منجر به ارتباط هرچه بیشتر مخاطب با کاراکترهای نمایش سنتی میشود به طوریکه در حال بیان یک روایت از 200 سال پیش دیوار چهارم مابین بازیگر و تماشاگر را میشکند و از مسائل روز صحبت میکند.